اول روی پوش
عورتی رویبرهنه و هر دو دست گشاده و خشم آلوده با جمالی عظیم از شوهر خود با من شکایت میکرد. گفتم: اول روی پوش! گفت: من از دوستی مخلوق چنانم که عقل از من زایل شده است و اگر مرا خبر نمیکردی همچنین به بازار فرو خواستم شد. تو با این همه دعوی در دوستی او، چه بودی اگر ناپوشیدگی روی من ندیدی؟
تذکرﺓ الاولیاء، عطار نیشابوری، برداشت آزاد
مشاهده معشوق
تذکرﺓ الاولیاء، عطار نیشابوری، برداشت آزاد
مشاهده معشوق
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی