نکات

زان يار دل‌نوازم شكری است با شكايت

گر نكته‌دان عشقی بشنو تو اين‏ حكايت
بی‌مزد بود و منت هر خدمتی كه كردم/يارب مباد كس را مخدوم بی‏‌عنايت
رندان تشنه‌لب را آبی نمی‏‌دهد كس/گویی ولی‌شناسان رفتند از اين‏ ولايت
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود/از گوشه‌ای برون آی ای كوكب‏ هدايت
از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نيفزود/زنهار از اين بيابان وين راه بی‏‌نهايت
اين راه را نهايت صورت كجا توان بست/كش صد هزار منزل بيش است‏ در بدايت
در زلف چون كمندش ای دل مپيچ كانجا/سرها بريده بينی بی جرم و بی‏‌جنايت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‏‌پسندی/جانا روا نباشد خون‌ريز را حمايت
ای آفتاب خوبان می‌سوزد اندرونم/یک‌ساعتم بگنجان در سایۀ عنایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم/جور از حبيب خوش‌تر كز مدعی‏ رعايت
عشقت رسد به فرياد گر خود بسان حافظ/قرآن ز بر بخوانی در چارده‏ روايت
شعری که ادیب نیشابوری خواند و بی‌هوش شد


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی  

 جان بی‌جمال جانان میل جهان ندارد

هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد...
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد [حافظ]
+نوشته شده در جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۹:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی  

برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر

وَه که با خرمن مجنون دل‌افگار چه کرد [حافظ]


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی  

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم

گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید [حافظ]
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می‌کند [شهریار]
+نوشته شده در جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۹:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی  

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم [حافط]
قالب این خشت تو بر هم بزن
خشت نو از قالب دیگر بزن [نظامی گنجوی]
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۲:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی  

گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم

والله ما رَأینا حُباً بِلاملامه [حافظ]
ملامت از دل سعدی فرونشوید عشق
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۶:۱۰ ب.ظ توسط اشرفی  

ناز پروردِ تنعّم نبرد راه به دوست

عاشقی شیوهٔ رندانِ بلاکش باشد [حافظ]
آدم نازک نارنجی انسان نیست
+نوشته شده در یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۲:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی  

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وان که این کار ندانست در انکار بماند...
از صدای سخنِ عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوّار بماند [حافظ]
حرام است ای مسلمانان از این خانه برون رفتن
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۲:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی  

چند روزی است که دورم ز رخ ساقی و جام

بس خجالت که به روی آمد ازین تقصیرم [حافظ]
+نوشته شده در سه شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی  

روز عید است و من امروز در این تدبیرم

+نوشته شده در سه شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی  

عنقا شکار کس نشود دام بازگیر

+نوشته شده در شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۳:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی  

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم كه ديده نيالوده‌ام به بد ديدن‌ [حافظ]
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
هرگاه انسان عاشق شد، شهره می‌شود؛ چون عشق از جنس جوشش است و جوشش قابل پوشش نیست. هزار حهد بکردم که سرّ عشق بپوشم، نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم. عاشق بد نمی‌بیند چون معشوق همه حُسن است. از ملامت نمی‌رنجد چون نگاهش به معشوق است و ملامت را احساس نمی‌کند. عاشق زمانی می‌رنجد که از عشق منصرف شده باشد. [دینانی]
عارف که برنجد تنگ آب است هنوز
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
من از صبر و شکیبم شهریارا شهرۀ آفاق
+نوشته شده در جمعه ۸ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی  

در شعر مپیچ و در فن او

چون اکذب اوست احسن او [نظامی]
شاعری عرصۀ خیال پروری است به قول نظامی عرصۀ دروغگویی است. هر چه دروغ‌تر باشد زیباتر است.  منظور از دروغ در اینجا همین تخیّل خلّاق را به کار گرفتن و خارج از دایرۀ واقعیات سخن گفتن و عالمی را آفریدن است که درعالم واقعی وجود ندارد.
سروش، شرح بوستان سعدی، جلسه هفتم، دقیقه ۱۰:۱۷، برداشت آزاد
شعر و فلسفه در نگاه علامه طباطبایی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۱ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی  

دی حریفی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب

ای عزیز من گناه آن به که پنهانی بود [حافظ]
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
+نوشته شده در دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی  

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی [حافظ]
پایاب یا گُدار بخشی از رود یا هر ساختار آبی است که کمترین گودی را داشته باشد. [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۳ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۶:۳ ب.ظ توسط اشرفی  

در کارخانهٔ عشق از کفر ناگزیر است

+نوشته شده در یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است

کس ندانست که آخر به چه حالت برود [حافظ]
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار [؟]
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
+نوشته شده در دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۸:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

کاروانی که بود بدرقه‌اش حفظ خدا

+نوشته شده در دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۸:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی  

بنازم به بزم محبت که آنجا

گدایی به شاهی مقابل نشیند
انسان خدا نیست. ما نباید ادعای خدایی کنیم. همه هم‌قدّیم؛ کسی به کسی نمی‌تواند اُلوهیّت بفروشد. تعریف رابطۀ انسان با خدا برای آن است که رابطه انسان با انسان را بسازد. یعنی آدمیان بندگان خدا باشند و با هم رابطۀ بنده با بنده داشته باشند.
سروش، پراکنده، برداشت آزاد
صحابی گوش غلامک بمالید
ابوذر صورت بر زمین گذاشت
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی  

غم دنیای دنی چند خوری باده بخور

حیف باشد دل دانا که مشوّش باشد [حافظ]
گیرم که غمت نیست
گر افلاک نباشد
درمان غم
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

ای نور چشم من سخنی هست گوش کن

چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن [حافظ]
لذّت کرام و لئام
+نوشته شده در دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴۰ ق.ظ توسط اشرفی  

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان

قال و مقال عالمی[آدمی] می‌کشم از برای تو [حافظ]
حیات انسانی از حیث حسّاسیّت و ظرافت به جایی می‌رسد که حتّی نمی‌تواند نسیم موجود غیرمادی فرشته را تحمل کند.
محمدتقی جعفری، امام حسين شهيد فرهنگ...، صفحه ۴۳، برداشت آزاد [اینجا]
بالاترین فضیلت حضرت زهرا (س)
سخنم خور فرشته است
شرط خواندن حکمت الاشراق
+نوشته شده در یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۷:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

دعاک الی مأدبة فأسرعت الیها

أَمَّا بَعْدُ، یا ابْنَ حُنَیفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْیةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَی مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَیهَا [اینجا]
جان مولا حرف حق را گوش کن
هزار گونه بلنگم به هر ره‌ام که برند
+نوشته شده در یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی  

پیراهنی که آید از او بوی یوسفم

ترسم برادران غیورش قَبا کنند [حافظ]
+نوشته شده در جمعه ۱۵ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی  

بکن معامله‌ای وین دل شکسته بخر

که با شکستگی ارزد به صد هزار درست [حافظ]
که این شکسته بیرزد به صدهزار درست
مدح من دشنام لیلی باد و بس [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱:۲ ب.ظ توسط اشرفی  

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت

من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم [حافظ]
[شرح]
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۷:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی  

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوۀ معشوق در این کار داشت [حافظ]
چمن و غير چمن هر دو بر آن مرغ بلاست [وحشی]
وصال مدفن عشق است
مرده باد عاشقی که به رنگ معشوق نباشد
+نوشته شده در یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی  

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد [حافظ]
تر در این جا به معنی شاداب است. یعنی خاطر غمناک نمی تواند شعر شاد بگوید.
قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من
می‌شمارم برگ‌های باغ را
درمان غم
+نوشته شده در یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۸:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی  

آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر

کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد [حافظ]
+نوشته شده در یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۵:۲۸ ب.ظ توسط اشرفی  

گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست

آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد [حافظ]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی  

سوی من لب چه می‌گزی که مگوی

لب لعلی گزیده‌ام که مپرس [حافظ]
هر که را اسرار حق آموختند
+نوشته شده در دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۴:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل

+نوشته شده در دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۳:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

ای کوزه‌گر صورت مفروش مرا کوزه

کوزه چه کند آن کس کو جوی روان دارد؟
تو وقف کنی خود را، بر وقفِ یکی مُرده
من وقف کسی باشم، کاو جان و جهان دار [حافظ]
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
+نوشته شده در دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۳:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت

+نوشته شده در یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲:۴ ق.ظ توسط اشرفی  

عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش

+نوشته شده در چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی  

ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز

+نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۹:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی  

هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند [حافظ]
قلندران جماعتی از صوفیه ملامتی بودند که حدود قرن هفتم هجری اوج شهرت آنان بود. قلندران معمولاً دلقی سبزرنگ از جنس پشم می‌پوشیدند و موی سر و ریش و سبیل و حتی بعضی ابروی خود را می‌تراشیدند. ابن بطوطه سبب مبادرت قلندران به تراشیدن ابرو را به شیخ جمال‌الدین ساوجی نسبت می‌دهد که برای رهایی از دام گناهی که زنی برایش گسترده بود، چنین کرد. از این رو مریدانش نیز این کار را مرسوم کردند. [اینجا]
تن رها کن تا چو عیسی بر فلک گردی سوار
+نوشته شده در دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۹ ب.ظ توسط اشرفی  

ثوابت باشد ای دارای خرمن

کسانی که مزرعه و خرمنی نداشتند، پشت سر دروگرها راه می‌رفتند و خوشه‌چینی می‌کردند. گاهی صاحب مزرعه به دروگران سفارش می‌کرد به گونه‌ای درو کنند تا خوشه‌های بیشتری روی زمین بماند.
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی [حافظ]
امیر قافله را هم تغافلی باید
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۵:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی  

من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست

تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
بشنو الفاظ حکیم پرده‌ای
راز پنهان تو با خلق گشودن نتوانم
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۳:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی  

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد

باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود [حافظ]
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی اشتیم [رهی معیّری]
+نوشته شده در جمعه ۲۰ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۹:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی  

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت/ که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش/ هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت [حافظ]
عیب خود از دوستان مپرس که بپوشانند
عیب بلال حبشی
لغزش جوانمردان
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲ ب.ظ توسط اشرفی  

من از بیگانگان هر گز ننالم

+نوشته شده در جمعه ۶ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی  

از خون دل نوشتم

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه/ انی رایت دهرا من هجرک القیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت/ لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
هر چند کازمودم از وی نبود سودم/ من جرب المجرب حلت به الندامه
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا/ فی بعدها عذاب فی قربها السلامه
گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم/ و الله ما راینا حبا بلا ملامه
حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین/ حتی یذوق منه کاسا من الکرامه
[اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۴ ق.ظ توسط اشرفی  

غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است [حافظ]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۹:۹ ب.ظ توسط اشرفی  

گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ

+نوشته شده در دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۸:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی  

معاشران گره از زلف یار باز کنید

معاشران گره از زلف یار باز کنید/ شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند/ و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
مجلس حسن بصری و حضور رابعه
+نوشته شده در چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵ ساعت ۶:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی  

مرگ دهخدا با شعر حافظ

غروب اسفند ۱۳۴۴ شمسی
رنجِ سال‌ها مطالعه و تحقیق، دهخدا را از پای در آورده بود. همه خاموش نشسته بودند و استاد پیر را تماشا می‌کردند. استاد هر چند لحظه یک بار به حالت سستی و ضعف در می‌آمد. در یکی از همین لحظات سکوت را شکست و گفت: «که مپرس»! محمد معین پرسید: استاد! منظورتان شعر حافظ است؟ دهخدا گفت: بله! پرسید: می‌خواهید برایتان بخوانم؟ دهخدا گفت: بله! معین دیوان حافظ را برداشت و خواند:
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس/زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
گشته‌ام در جهان و آخر کار/دلبری برگزیده‌ام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش/می‌رود آب دیده‌ام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش/سخنانی شنیده‌ام که مپرس
سوی من لب چه می‌گزی که مگوی/لب لعلی گزیده‌ام که مپرس
بی‌تو در کلبه گدایی خویش/رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق/به مقامی رسیده‌ام که مپرس
دهخدا بیهوش شد. روز بعد از دنیا رفت و در گورستان ابن بابُویه آرام گرفت.
زندگی دهخدا
بیهوشی ادیب نیشابوری از شعر حافظ
علاقه شهید مطهری به شعر سعدی
ادیب نیشابوری و معلَّقۀ اِمرُؤُالقَیس
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۷:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

+نوشته شده در پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۷:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی  

آن روز دیده بودم این فتنه‌ها که برخاست

کز سرکشی زمانی با ما نمی‌نشستی [حافظ]
+نوشته شده در شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی  

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم

+نوشته شده در شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی  

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
دی حریفی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب
+نوشته شده در یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی  

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

+نوشته شده در شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی  

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند/در دایرۀ قسمت اوضاع چنین باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود/کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد [حافظ]
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
گویند به بلاساقون ترکی دو کمان دارد
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۱:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی  

آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد/صبر و آرام تواند به من مسکین داد...
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم/که عنان دل شیدا به کف شیرین داد
گنج زر گر نبود گنج قناعت باقیست/آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد...
+نوشته شده در سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۷:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی  

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد/شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد...
اهل نظر دو عالم در يک نظر ببازند/عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وين عجب نيست/گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد...
قد خميدۀ ما سهلت نمايد اما/بر چشم دشمنان تير از اين کمان توان زد...
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۸:۵ ب.ظ توسط اشرفی  

از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان

با صبا در چمن لاله، سحر می‌گفتم/که شهیدان که‌اند، این‌همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو مَحرم این راز نه‌ایم/از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
هزار جامۀ معنا که من بپردازم
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی  

گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس

گلعِذاری ز گلستان جهان ما را بس/زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس...
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم/دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
ای کوزه‌گر صورت مفروش مرا کوزه
حق تألیف
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدح به دست گیرد/بازار بتان شکست گیرد
هر کس که بدید چشم او گفت/کو محتسبی که مست گیرد
در بحر فتاده‌ام چو ماهی/تا یار مرا به شست گیرد
در پاش فتاده‌ام به زاری/آیا بود آن که دست گیرد
خرّم دل آن که همچو حافظ/جامی ز می الست گیرد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۲ ب.ظ توسط اشرفی