اتقوا ربکم دو کلمه است؛ یکی اتقوا یکی ربکم!
اتقوا قهر است؛ بنده را میراند. ربَّکم لطف است؛ بنده را میخواند.
خداوند میخواهد بندهاش در خوف و رجاء باشد.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ...
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [
اینجا]
قلنا اهبطو منها جمیعاهله نومید نباشی که تو را یار براند
+نوشته شده در جمعه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۳:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی
گفتهاند آن ساعت که موسی لَنْ تَرانِی شنید، مقام وی برتر بود از آن ساعت که گفت: أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ. زیرا ارنی مراد خود بود و لن ترانی مراد حق؛ ارنی تفرقه بود و لن ترانی جمع؛ ای موسی زخم لَنْ تَرانِی زدیم لکن مرهم نهادیم، تا دانی که آن قهر نیست، بلکه عذر است.
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [
اینجا]
آیا تمام دعاها مستجاب نمیشوند؟تمام دعاها مستجاب میشونداستجابت دعای موحّد
+نوشته شده در پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۳:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی
شبلی خوشحال و دستافشان میرفت. روز بعد او را دیدند سرافکنده است و شرمسار است. گفتند شبلی! آن خوشحالی برای چه بود و این سرافکندگی برای چه؟ گفت: جغدی که طاووس نبیند لاف جمال زند و چون طاووس ببیند شرمسار گردد. جغد، جغد است و طاووس، طاووس!
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [
اینجا]
پر طاووس در اوراق مصاحف دیدمبه شهر خویش اگر شهریار شیرینکار
+نوشته شده در یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۳:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی
بایزید بسطامی گوید: گستاخی کردم و گفتم: الهی! جوی تو روان و من تشنه؟ من تشنه و پیش من روان آب زلال؟ عزیز دو گیتی! چند نهان باشی و چند پیدا؟ چند خوانی و چند رانی؟ تا کی افکنی و برگیری؟ این چه وعد است بدین درازی و دیری؟ گفتا به سرّم الهام دادند که: بایزید! خبر نداری به این طایفه، گوشت بیجگر نفروشند؟ بگریز اگر سر بلا نداری؛ ورنه خونت بریزند. گفتم الهی من گریختم؛ این لطف تو بود که در من آویخت. گفتند: ای در گِل فروشده! دست بیار!
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۴:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی
پیر طریقت گفت من چه دانستم که پاداش بر روی دوستی تاش است من همی پنداشتم که مهینه خلعت پاداش است کنون دریافتم که همه یافتها دریافت دوستی لاش است.
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [اینجا]پاداش بر روی عمل تاش دانند
+نوشته شده در شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۷:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲ ب.ظ توسط اشرفی
کشف الاسرار و عدةالابرار، تفسیری بر قرآن کریم است که ابوالفضل، رشیدالدین میبدی تألیف آن را در اوایل سال ۵۲۰ هجری آغاز کرده است. سرمشق او در این کار، تفسیر معروف خواجه عبدالله انصاری بوده است که متأسفانه اکنون به تمامی در دسترس نیست و احتمال دارد که در اثر حوادث روزگار از میان رفته باشد. میبدی از نظر اعتقادی در فروع دین یکی از پیروان شافعی است. [
اینجا]
تفسیر خواجه عبدالله انصاری
+نوشته شده در سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۶:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی
پیر طریقت گفت: شمار با مزدور است. با عارف چه شمار است؟ عارف خود مهمان است. مزدِ مزدور و
نُزُل مهمان در خور میزبان است. مایۀ مزدور حیرت و مایۀ عارف عیان است.
محمدمهدی رکنی، لطایفی از قرآن کریم، صفحه ۲۷۰، برداشت آزاد
رفتگری نوعی مجازات استمزدوری مکروه است
+نوشته شده در شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت ۵:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی
تفسیری بر قرآن مجید از خواجه عبدالله انصاری در دست نیست اما از عبارت میبدی استفاده میشود که خواجه عبدالله تفسیری عرفانی داشته و وی از این تفسیر بهره فراوان برده و در آغاز تفسیر گوید... [
اینجا]
کشف الاسرار و عدة الابرار
+نوشته شده در یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۲:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی
وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً چه عزیز است وعده دادن در دوستی و چه شیرین است خلف وعده در مذهب دوستی! وعده واپس داشتن نپسندیده اند الّا در مذهب دوستی، که در دوستی بی وفایی عین وفاست و ناز دوستی! نبینی ربّ العالمین با موسی کلیم این معاملت کرد؟ او را سی روز وعده داد چون به سر وعده رسید، ده روز دیگر در افزود. از آن در افزود که موسی در آن خوش بود موسی آن سی روز سرمایه شمرد و این ده روز سود!
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدّین میبدی، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی
روی انّ داود (ع) قال یا ربّ لم اوقعتنی فی الذّنب؟ قال لانک قبل الذنب کنت تدخل علیّ کما تدخل الملوک علی عبیدهم و الان تدخل علیّ کدخول العبید علی ملوکهم! و نیز کسی که هرگز زلّتی از وی نیاید و پیوسته بر طهارت و عصمت رود حال عاصیان نداند و از بهر ایشان شفاعت نکند. ألا تری ان داود (ع) کان قبل الذنب یقول اللهم اهلک العصاة فلمّا وقع فی الذّنب قال اللهم اغفر للعصاة و اغفر لداود معهم! سهو در وحی جایز نیست اما پس از آن جایز است.
رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار و عدّة الابرار، برداشت آزاد [اینجا]
گناه حضرت داوود چه بود؟
استغفار بین دو سجده
حضرت بندگان
به شهر خویش اگر شهریار شیرینکار
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی
امام جعفر صادق(ع) را پرسیدند از معنی «بسم» گفت: اسم از «سمه» است و «سمه» داغ بوَد. چون بنده گوید «بسم الله» معنی آن است که داغ بندگی حق بر خود میکشم تا از کسان او باشم. هر سلطانی که بوَد مرکب خاص خویش به سمَت خویش دارد آن را داغی مشهور برنهد تا طمع دیگران از وی بریده گردد. هر مرکبی که داغ سلطان دارد از دست نشست دیگران آسوده بود عزیز و مکرم و محترم بود. باز هر مرکبی که داغ سلطان ندارد ذلول و ذلیل بود در آسیب و کوفت و کوب دیگران بود. مثال بندگان خداوند جل جلاله همین است. داغ الهی بر خواص اهل اخلاص، گفتار بسم الله است. هر که این داغ دارد در حمایت جلال است و در رعایت جمال و هر که این داغ ندارد اسیر کسیر است و رنجور و مهجور!
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد
آه از آن کس که زند بر دل من داغ عجب
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۸ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی
بُِشر حافی گفت: در بازار بغداد میگذشتم. یکی را هزار تازیانه بزدند که آه نکرد. آنگاه او را به حبس بردند. از پی وی برفتم. پرسیدم این زخم از بهر چه بود؟ گفت: از آنکه شیفتهی عشقم! گفتم: چرا زاری نکردی تا تخفیف کردندی؟ گفت: از آنکه معشوقم به نظاره بود. به مشاهدهی معشوق چنان مستغرق بودم که پروای زاریدن نداشتم. گفتم: وَ لَو نَظَرتَ اِلَی المَعشُوقِ الاَکبَر! اگر دیدارت بر دوست مِهین آمدی، خود چون بودی؟ قَالَ: فَصَعِقَ صَعْقاً وَ مَاتَ؛ نعرهای بزد و جان نثار این سخن کرد.
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [
اینجا]
اول روی پوشاسکن مغز افراد عاشقگفتم به تکلّف دو سه روزی بنشینترس بشر حافی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی
گویند: مردی بر زنی عارفه رسید و جمال آن زن بر دل آن مرد اثر کرد. گفت: «کلّی بِکلّکِ مشغول» ای زن! من خویشتن از دست بدادم در هوای تو! زن گفت: چرا در خواهرم ننگری که از من با جمالتر است و نیکوتر؟ گفت: کجاست آن خواهر تو تا ببینم؟ زن گفت: برو ای بطّال که عاشقی نه کار تست! اگر دعویِ دوستیِ مات درست بودی، تو را پروای دیگری نبود!
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [
اینجا]
قلب عاشق میشود یا مغز؟
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۸ ق.ظ توسط اشرفی
گفته اند که یوسف را دو چیز بود بر کمال: یکی حسن خِلقت، دیگری علم و فطنت. حسن خِلقت جمال صورت است، و علم و فطنت کمال معنی. پس رب العزﺓ تقدیر چنان کرد که جمال وی سبب بلا گشت و علم وی سبب نجات، تا عالمیان بدانند که علم نیکو به از صورت نیکو!
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی