+نوشته شده در جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی
امام باقر(ع) تشریف بردند به عیادت جابر بن عبدالله انصاری صحابه بزرگ پیغمبر اکرم که پیر شده بود و اواخر عمرش بود. فرمود: جابر حالت چطور است؟ عرض کرد: یابنَ رسولِ الله در حالی هستم که فقر را بر غنا و بیماری را بر سلامت و مرگ را بر زندگی ترجیح میدهم. حضرت فرمود: ولی ما اهل بیت چنین نیستیم. ما هر چه خدا برایمان بخواهد همان را دوست داریم. اگر خدا به ما ثروت بدهد ثروت را دوست داریم، اگر فقر بدهد فقر را دوست داریم و اگر سلامت یا بیماری بدهد همان را دوست داریم.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۳، صفحه ۹۱، برداشت آزاد [
اینجا]
بنده را با اختیار چه کار؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۹:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی
هر کاری آمریکاییها توانستهاند در این مدّت کردهاند. البتّه ما هم از این طرف بیکار نبودهایم؛ ما هم هر کار توانستهایم، در مقابل آمریکا کردهایم، در موارد زیادی هم طرف را گوشهی رینگ بردهایم.
آیت الله خامنهای، ۹۸/۰۸/۱۲، دقیقه ۱۵، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۷:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۷:۴۶ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی
استاد در موضوع شکایت و حکایت سخن میگفتند. فرمودند: جدایی به معنای تنهایی نیست. ما جداییم اما تنها نیستیم. مولوی از جدایی شکایت نمیکند بلکه حکایت میکند. نه تنها شکایت نمیکند که شکر هم نمیکند. شکر نکردن برتر از شکایت نکردن است. انسان به جایی میرسد که دیگر نه شکر میکند نه شکایت! حتی دعا هم نمیکند. دوست دارد به وصال برسد اما این جدایی را لازمۀ وصال میداند.
دانشجویان گفتند: استاد! وقت تمام است. فرمودند: جلسه را ختم میکنیم تا از ما شکایت نکنید؛ بلکه حکایت کنید.
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۰۱:۱۳، برداشت آزاد
شعری که ادیب نیشابوری خواند و بیهوش شدشکر منعم واجب آید در خرد<
+نوشته شده در جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی
از جداییها حکایت میکند
فرصت به انقضا رسید و ما در نیم بیت اول ماندیم؛ حالا تصور کنید اگر بخواهیم ۲۶ هزار بیت را شرح دهیم چه میشود!
در این بیت واقعا مولوی شکایت نمیکند. مصرع دوم مصرع اول را تدارک میکند. در جایی دیگر هم میگوید:
من ز جان جان شکایت میکنم/من نیام شاکی روایت میکنم
مولوی هیچگونه کجی در این عالم نمیبیند. میگفت: اگر کجی میبینید انعکاس کجی شماست. حکایت همان فردی است که میگفت: هلال ماه را دیدم؛ بعد معلوم شد یکی از مژههای چشمش را میبیند!
موی کژ گر پردۀ گردون شود/ گر همه اجزات کژ شد چون شود
اما مولوی با صاحب این خانه و جهان در صلح بود و کم و کاستی نمیدید. میگفت:
من که صلحم دائما با این پدر/ این جهان چون جنّت است اندر نظر
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۰۱:۰۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی
نادر قاضیپور نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی که در اکثر مواقع به عنوان مخالف وزرای پیشنهادی اظهار نظر میکند، زمانی که نوبت به ارائه برنامههای سیدمحمود علوی وزیر پیشنهادی اطلاعات رسید، پشت تریبون قرار گرفت و گفت: اولین بار است که در این ۱۰ سال میخواهم در موافقت با کسی صحبت کنم.
فیروزآبادی و کرکران
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۹:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی
ما در داخل کشور گُسلهایی داریم. گُسلهای قومی داریم، گُسلهای عقیدتی داریم، سنّی و شیعه داریم، گُسلهای جناحی داریم؛ بودن اختلافات اشکالی هم ندارد. اما چنانچه این گُسلها فعّال شد، آنوقت زلزله به وجود میآید؛ کشمکش زبانی گاهی به جنگ منتهی میشود فَإنَّ الحَرب اوّله اللسانُ مراقب باشید دشمن این گُسلها را فعّال نکند. [
اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی
خوب و بد اخلاقی همان است که عاقلان آن را تمیز میدهند. البته عاقلان هم با هم اختلاف دارند. عقل اساسا منبع اختلاف است. اینکه عارفان ما اینهمه به عشق پناه میبرند برای این است که در عشق وحدت است و اختلاف نیست. عشق سرزمین وحدت است اما عقل سرزمین کثرت! جایی است که اختلاف سلیقهها، اختلاف رایها و اختلاف تشخیصها شروع میشود. لذا حسن و قبح یک امر ثابت و معین و تغییر ناپذیر نیست. افعالی هستند که توسط همین عقلا در یک دوره خوب و در دورۀ دیگر بد شمرده میشوند. بنابراین ما باید تا پایان تاریخ صبر کنیم تا ببینیم کدام داوریهای اخلاقی عاقلان ثابت مانده و کدام یک تغییر کرده است. چون همۀ داوریهای اخلاقی، مثل داوریهای علمی بر لبۀ پرتگاهند!
سروش، سلوک اخلاقی، دقیقه ۱۹:۰۰ برداشت آزاد
انواع عقل
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۷:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی
وراء عالم طبیعت وحدت و بیرنگی است. این بیرنگی وقتی به عالم مادّه تجلی میکند رنگارنگ میشود و اختلاف رنگها پدید میآید. مولوی معتقد است موسی(ع) نوعی از این رنگها و فرعون هم نوع دیگر از این رنگها بود. اگر موسی و فرعون به این جهان نیامده بودند اختلافی هم نبود. یعنی در وراء طبیعت نزاعی وجود ندارد.
چون که بیرنگی اسیر رنگ شد/ موسیی با موسیی در جنگ شد
چون که آن رنگ از میان برداشتی/ موسی و فرعون کردند آشتی
سروش، دین شناسی مولوی، جلسه دوازدهم، دقیقه16، برداشت آزاد
یا سیّده چه رنگ بخرم؟انبیا نزاع ندارندخرده بر حرف درشت من آزرده مگیر
+نوشته شده در شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی
اشاعره شکر منعم را واجب نمیدانند. میگویند سپاسگزاری از خدای بزرگی که همۀ کائنات از آن اوست بیشتر به تمسخر شبیه است. اما مولوی میگوید: شکر منعم عقلاً واجب است. کفر نعمت به معنای شکر نکردن و کفر صاحب نعمت به معنای ایمان نیاوردن است.
شکر منعم واجب آید در خرد/ ورنه بگشاید درِ خشمِ ابد
سروش، دین شناسی مولوی، جلسه چهارم، دقیقه 01:26:00، برداشت آزاد
صیغۀ شکراز خدا جوییم توفیق ادبشنیدم که اسب سلطانی خطا کرد
+نوشته شده در یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۹:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲ ساعت ۵:۱۹ ق.ظ توسط اشرفی
این اختلاف میان شیعه و سنی چه اشکالی دارد؟ بالأخره این تفاوتها وجود دارد. تفاوت درک آدمیان است. هر مکتبی هر دینی و هر ایدئولوژیکی نشان داده است که چندی نمیگذرد فرقه فرقه میشوند. و این فرقه شدنها هم هیچوقت راه تقارب نمیپیمایند. اگر زیادتر نشوند، کمتر نمیشوند. حافظ که میگفت: هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه، بی جهت نمیگفت؛ میگفت: به هر حال گاهی از راه ندیدن حقیقت و گاهی هم از راه دیدن اضلاع مختلف حقیقت است که این تفاوتها پدید میآید. این سرنوشت آدمیانی است که در تاریخ زندگی میکنند. لذا چنان هوسی را نباید داشت. چنین چیزی نشدنی است. اما وقتی نشدنیتر میشود و بدتر میشود که به خاطر این اعتقادات طرفین یکدیگر را لعنت کنند. این معنایش این است که ما عقیده را در عِداد عمل و معصیت آوردهایم.
سروش، زیارت عاشورا، دقیقه ۱، برداشت آزاد
افراد فاعل و منفعلتفاوت روحی حسنین (ع)
+نوشته شده در دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی
تاریخ زندگانی امامحسین(ع) نشان میدهد که آن حضرت هم با برادرش و هم با پارهای از امامان تفاوت روحیه داشت. به هر حال آدمیان شخصیتهای مختلف دارند. برخلاف تصور غلطی که گاهی پارهای از ما داریم و فکر میکنیم امامان و پیامبران همه محصولات یک کارخانه و صددرصد مثل هم بودند. این سخن عوامانه است. اینطوری که نمیشود. آدمها با هم خیلی فرق دارند. یکی یک غذایی را دوست دارد، یکی غذای دیگری را دوست دارد. یکی شجاع است یکی شجاعتر است. تحلیلشان در مورد مسائل مختلف با هم فرق دارد. اینها بدیهیّات زندگی عرفی و عادی آدمیان است. روایتی از دوران جوانی امام حسین نقل شده است که فرمود:
اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ مَعالِىَ الاُْمورِ وَ اَشْرافَها وَ يَكْرَهُ سَفْسافَها
به ارتفاعات بلند نظر کنید و به امور حقیر قانع نباشید. امام زیردستبشو نبود.
سروش، زیارت عاشورا، دقیقه ۲۱، برداشت آزاد
انسان ۲۵۰ سالهافراد فعال و منفعلگاهى شهادت آسانتر از زنده ماندن استگاهی امام حسن مظلومتر استتفاوت درک آدمیانفاصله تولد حسنین علیهما السلام
+نوشته شده در شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۹ ق.ظ توسط اشرفی
اختلاف، سه قسم است. یک اختلاف قبل از علم است که نظریهپردازها، انظار علمی و آرای علمی خودشان را طرح میکنند تا حق روشن بشود. این اختلاف محمود و ممدوح و مقدس است. مثل اختلاف دو کفه ترازو در برابر شاهین که برای حفظ عدالت است. قسم دوم اختلاف در اثر اطلاعرسانیها یا برداشتهای ناصواب یا مقدمات و مؤخرات و نتایج ناصواب و سوء تفاهمهاست که با گفتوگو و گفتمان و نزدیک شدن و جلسه تشکیل دادن و تفاهم، قابل حل است. اما قسم سوم، اختلاف به عنوان عذاب الهی است. ذات اقدس اله، در سوره مبارکه مائده، فرمود بین یهودیها در اثر بدرفتاری، عذاب اختلاف را ایجاد کردم. و القینا بینهم العداوه و البغضاء الی یوم القیامه؛ فرمود: این ملتی که حق را نپذیرفت را به جان هم انداختم. این اختلاف تقدیر با ناله و ضجه و اصلاح بین خود و خدا حل میشود. [
اینجا]
راه حل شبههنزاع در قصص العلمامقابله به مثل در اهانتاصل 10/90بگذارید بزند تا دلش خنک شود اگر نادان به وحشت سخت گویدقصد کنی بر تن من شاد شود دشمن منزان حدیث تلخ میگویم تو را
+نوشته شده در سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۹:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی
حضرت ابراهیم و اسماعیل حدود ۲۰۰۰ سال قبل از اسلام زندگی میکردند.
کِلاب از نوادگان حضرت اسماعیل بود که حدود ۱۰۰ سال قبل از پیغمبر زندگی میکرد.۱- عبدالله > محمد(ص)
۲- عباس
۱- هاشم > عبدالمطلب ۱۰
۱- علی(ع) > حسین(ع)
۳- ابوطالب
۲- عقیل > مسلم
کِلاب > قُصَی > عبدمَناف
۴- حمزه
۵- ابولهب
۲- عبدشمس > امیّه > حرب > ابوسفیان > معاویه > یزید
امیّه، برادرزادۀ هاشم بود. در منازعهای با هاشم، به حکم اهل مکه، به مدت ۱۰ سال از شهر اخراج شد. این دشمنی بین بنیامیه و بنیهاشم که از قبایل نامی قریش بودند ادامه یافت.
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۸ ق.ظ توسط اشرفی
علت اصلی اختلافِ طينت و سرشت آنها بود. مثل اين بود كه اين ها دو سرشت بودند و روی همين جهت آل علی(ع) به ايمان و اخلاق و فضيلت پابند بودند و آل معاويه به منافع و جاه و مقام و مال و ثروت عنصر آل علی با عنصر اموی متفاوت بود. اميه و هاشم از قديم با هم بر سر زعامت اختلاف كردند و اميه شكست خورد و به شام رفت. در اسلام هم ابوسفيان كه از همه قريش زيرك تر بود، تحت تأثير عواطف كينه آميز تا فتح مكه با پيغمبر مبارزه كرد و حال آنكه عقل او اقتضاء می كرد زودتر تسليم شود. ابولهب هم كه اينقدر مخالف پيغمبر بود چون شوهر خواهر ابوسفيان بود.
حماسۀ حسینی، مرتضی مطهری، جلد ۳، صفحه ۱۲۲، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۶ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی
آقای فیروزآبادی هنگامی که نمایندۀ مجلس شورای ملی بود علاقه داشت که با تمام طرحها و لوایح قانونی مخالفت کند. بعدها به نصیحت دوستان پارلمانی، فقط با نصفش مخالفت می کرد؛ چنانکه اگر بودجۀ وزارتخانهای صدهزار تومان بود میگفت با پنجاه هزار تومانش مخالفم. در آن زمان دولت ایران میخواست شخصی بلژیکی را که به نام «کرکران» بود استخدام کند؛ به همین منظور لایحهای تنظیم کرد و جهت تصویب به مجلس فرستاد. رئیس وقت مجلس اظهار داشت: «لایحۀ استخدام کرکران مطرح است، چون کسی مخالف نیست رأی می گیریم» در این موقع صدای فریاد فیروزآبادی از ته مجلس بلند شد که میگفت: من با یک «کرش» مخالفم.
مجله سپید و سیاه، سال اول، شماره ۱۵، برداشت آزاد [
اینجا]
موافقت قاضیپور با سیدمحمود علوی
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۷:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی