نکات

دنیا دار مکافات است

مردم این روزگار سخت از مکافات می‌ترسند. به همین دلیل وقتی با آن مواجه می‌شوند انکار می‌کنند. نه زلزله، نه سیل، نه بیماری، نه مرگ و میر، نه آتش‌سوزی، هیچ‌کدام را مکافات نمی‌دانند با اینکه ممکن است انسان به مجازاتی مانند نیش یک زنبور مبتلا شود.
مرحوم محمدتقی بهلول گنابادی در کتاب خاطرات سیاسی‌اش می‌نویسد:
همسرم از دنیا رفت. در مسجد اعلام کردم، مردم! همسرم به رحمت خدا رفته است. من آمادگی دارم از بچه‌هایی که مادرشان در مزرعه کار می‌کنند نگه‌داری کنم. مدتی به این کار مشغول بودم. روزی زنی فرزندش را آورد تا نگه‌دارم. چون خسته بودم، قبول نکردم. او رفت و من خوابیدم. ناگهان با نیش زنبور از خواب پریدم. فهمیدم مجازات است. در جستجوی آن زن رفتم و فرزندش گرفتم.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۶:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی  

آرام باش

بگذار خدا خدایی کند. دنیا ظرفیت پاداش ندارد. به حسین در مفابل شهادتش چه بدهد؟ به پدرش علی در برابر رنجی که کشید چه بدهد؟ فقط گاهی نشانه‌ای نشانت می‌دهد تا ببینی آن رخ تابنده را ...
یا سبو یا خم می یا قدح باده کنند
یک کف خاک در این میکده ضایع نشود


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۴ ق.ظ توسط اشرفی  

من چه دانستم که پاداش بر روی عمل تاش است؟

پیر طریقت گفت من چه دانستم که پاداش بر روی دوستی تاش است من همی پنداشتم که مهینه خلعت پاداش است کنون دریافتم که همه یافتها دریافت دوستی لاش است.
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [اینجا]
پاداش بر روی عمل تاش دانند
+نوشته شده در شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۷:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی  

لذت مژدگانی

عربی شتری گم کرده بود؛ فریاد می‌زد هر کس شتر مرا به من برگرداند، به او دو شتر مژدگانی می‌دهم. گفتند: این چه کاری است؟ دو شتر می‌دهی که یک شتر به دست آوری؟ گفت: شما لذت پیدا کردن و بخشیدن را نفهمیده‌اید.
کتابراه، گزیده لطائف الطوائف، فخرالدین علی صفی، صفحه ۷۰، برداشت آزاد
فخرالدین علی صفی فرزند ملاحسین کاشفی مولف کتاب روضة الشهدا است. او بر خلاف پدر، نويسنده کتاب طنز فارسی لطايف الطوايف است. [اینجا]
مژدگانی مولوی
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۳:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی  

پاک می‌بازد نباشد مزدجو

آنچنان که پاک می‌گیرد ز هو [مولوی]
دوستی پایدار
عارف و مزدور
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۵:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی  

تا که از جانب معشوق نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
تشنگان گر آب جویند در جهان
+نوشته شده در جمعه ۲ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی  

انی لا اضيع عمل عامل منكم

فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ (آل عمران ۱۹۵)
+نوشته شده در یکشنبه ۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۵:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

ولا تحسبنّ الله غافلا عمّا يعمل الظّالمون

وَلَا تَحْسَبَنَّ الله غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ (ابراهیم ۴۲)
توان به حلق فرو بردن استخوان درشت
گفت فردا بشنوی این بانگ را
+نوشته شده در شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۳:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی  

یزید به جهنم نمی‌رود

+نوشته شده در دوشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی  

گر مراقب باشی و هوشیار تو

هر زمان بینی جزای کار تو
اگر تو مراقب باشی، رستاخیز و بهشت و جهنّم خودت را در درون خودت می‌بینی. هر لحظه احساس می‌کنی که این کار بدی که انجام داده‌ای در تو کدورتی ایجاد کرد، کار خوبی که کرده‌ای در تو شکوفایی ایجاد کرد.
المراقبات
راه برون رفت از حیرت
+نوشته شده در سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی  

گویند به حشر گفت‌وگو خواهد بود

+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۹:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی  

کنش و واکنش

از تیر آه مظلوم ظالم امان نیابد/پیش از نشانه خیزد از دل فغان کمان را [صائب]
وقتی که شما تیر را رها می‌کنید، اول صدا می‌دهد بعد به نشانه می‌خورد. یک سیلی که به کسی زدی آن سیلی به شما خورده؛ منتها در این عالمِ طبیعت، حوادث در کنار یکدیگر نمی‌آید؛ بلکه یکی پس از دیگری می‌آید. امام حسین(ع) فرمود: فأمهلهم الله؛
یا سبو یا خم می یا قدح باده کنند/یک کف خاک در این میکده ضایع نشود [صائب]
این جهان کوه است و فعل ما ندا/ سوی ما آید نداها را صدا [مولوی]
كُلُّ نَفسِِ بِما كَسَبتْ رَهينَةٌ (مدثر ۳۸)
یکی از آقایان می‌گفت گنجشکی بالای دیوار منزل ما آشیانه داشت... [اینجا]
مکافات ابوجهل
برو بالا
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
+نوشته شده در دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی  

قل لا أسئلكم عليه أجرا

قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[شوری ۲۳]
تو بر ارکان شریعت نزدی سقف معیشت
پاداش بر روی عمل تاش دانند
عارف و مزدور
زاهد که درم گرفت و دینار
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی  

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت/ که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش/ هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت [حافظ]
عیب خود از دوستان مپرس که بپوشانند
عیب بلال حبشی
لغزش جوانمردان
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲ ب.ظ توسط اشرفی  

من ربک؟

پرسیدند: من ربُّک؟
پاسخ داد: حالا دیگر من ربُّک؟
سؤال شب اول قبر
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۲:۷ ب.ظ توسط اشرفی  

جزای قاضی متخلف

در اوایل‌ دوران‌ ریاست‌ جمهوری، جمع‌ آقایان‌ شورای عالی قضایی، پیش‌ من‌ تشریف‌ آوردند. در آن‌ جلسه، صحبت‌ از قاضی‌ای شد که‌ در شهری تخلفی کرده‌ بود. من‌ نظر خودم‌ را درباره‌ی او مطرح‌ کردم‌ و گفتم‌ سلیقه‌ام‌ این‌ است که آن‌ قاضی را در همان‌ شهری که‌ این‌ تخلف‌ را کرده، محاکمه‌ کنید. اگر شلاق‌ یا زندان‌ و یا هرچیز دیگر است، در همان‌جا حکم‌ را بر او اجرا کنید و بعد هم‌ در همان‌ شهر، او را دوباره‌ بر مسند قضاوت‌ بگذارید. گفتند: این‌ کار، تشکیلات‌ قضایی را تضعیف‌ می‌کند. گفتم‌: به‌ نظر من‌ تقویت‌ است.
رهبر انقلاب، شهریور ۱۳۶۸، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۳:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی  

چندین چراغ دارد و بیراه می‌رود

بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
سعدی [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۴:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

برو بالا

اصفهان قحطی آمده بود. نانواها پیش مرد ثروتمندی رفتند و گفتند: گندم داری؟ گفت یک من چند می‌خرید؟ گفتند مثلاً یک تومان؛ گفت برو بالا! گفتند ۱۲ ریال، گفت برو بالا! گفتند ۱۵ ریال؛ گفت برو بالا! هر چه نانواها گفتند، این مرد گفت برو بالا! آخرش هم گندم نداد. قحطی تمام شد. پای این مرد درد گرفت. پزشک معاینه کرد و گفت این پا را باید برید. مرد وحشت زده دستش را روی انگشت پایش گذاشت و گفت از اینجا؟ پزشک گفت برو بالا! دستش را روی مچ پایش گذاشت و گفت از این جا؟ گفت بروبالا! دستش را روی ساق پایش گذاشت و گفت از اینجا؟ گفت برو بالا! تا اینکه پایش را از بالای زانو بریدند. اما دردش خوب نشد و از دنیا رفت.
عوامل کنترل کننده غرایز انسان، آیت الله مظاهری، صفحه ۹۲، برداشت آزاد
کنش و واکنش
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۶:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی  

گفت فردا بشنوی این بانگ را

شبی، دزدی دیوار خانه‌ای را سوراخ می‌کرد. صاحب خانه سر برآورد و پرسید: چه می‌کنی؟ دزد گفت: دُهل می‌زنم. پرسید: پس صدایش کو؟
گفت فردا بشنوی این بانگ را/نعرۀ یاحسرتا واویلنا
من چو رفتم بشنوی بانگ دهل/آن زمان واقف شوی بر جزء و کل
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی  

پاداش بر روی عمل تاش دانند

<و ما اسئلکم علیه من اجر
این خود درجۀ مزدوران است که عمل کنند و گوش به پاداش دارند باز عارفان را حال دیگر است و کار دیگر! ایشان عمل که کنند نه از بهر پاداش کنند. پاداش بر روی عمل تاش دانند. پیر طریقت گفت: شمار با مزدوران است، پاداش بر روی مهر تاش است، بازخواستن خود از دوست پرخاش است.
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد
من چه دانستم که پاداش بر روی عمل تاش است؟
قل لا أسئلكم عليه أجرا
تو بر ارکان شریعت نزدی سقف معیشت
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی  

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

اگر آن ترک شیرازی به‌دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را [حافظ]
اگر آن ترک شیرازی به‌دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را
هر آن‌کس چیز می‌بخشد ز مال خویش می‌بخشد
نه چون حافظ که می‌بخشد سمرقند و بخارا را [؟]
اگر آن ترک شیرازی به‌دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آن‌کس چیز می‌بخشد بسان مرد می‌بخشد
نه چون صایب که می‌بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می‌بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل‌ها را [؟]

+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی