هانری کُربَن هر سال چهار ماه تهران میآمد. هم کار اداری داشت هم تحقیقات استشراقی میکرد. مرحوم علامه طباطبایی هفتهای دوشب هفته درمیان از قم تشریف میآوردند تهران و با ایشان جلسه داشتند. به علامه پیغام دادند جلسه را تعطیل کند. علامه صورتش برافروخت و دستش به رعشه افتاد. فرمود: من به عنوان کسی که دست به قلم گرفتم و در جهان اسلام چیزی مینویسم، تنها راهم به جهان غرب این جلسه است. همین را هم نمیتوانند ببینند! [اینجا] در شام اگر میری بخشد به کسی زینی جانت ز حسد اینجا رنج خفقان دارد [مولوی] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (۱) مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ (۲) وَ مِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ (۳) وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ (۴) وَ مِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ (فلق ۵)
آیا وقت توبه نشده است؟ ابن خَلَّکان در وفَیاتُ الاعیان میگوید: فضیل بن عیاض راهزن بود. شبی با نیت گناه از دیوار خانهای بالا رفت. کسی قرآن تلاوت میکرد. شنید که میگفت: آیا وقت توبه نشده است؟ فضیل گفت: شده است. همانجا توبه کرد. [اینجا] فلک را سقف بشکافیم طرحی نو در اندازیم [حافظ] أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللهِ ... (حدید ۱۶)
مثال وسیلهای برای تجسّم حقیقت است. البته گاهی گوینده در مقام تحقیر مدعیان به موجود ضعیفی مثال میزند. پروین اعتصامی به نخود و لوبیا مثال میزد. به او گفتند شاعر نخود ـ لوبیا تا در مقابل فروغ فرخ زاد تحقیرش کنند اما آنها که عمق اشعار پروین را درک میکنند میدانند قضیه از چه قرار است. خداوند شرم ندارد از اینکه به پشهای مثال بزند مؤمنین حقیقت این مثال را میدانند اما کفار خردهگیری میکنند که چرا خداوند به موجود کوچکی مثال میزند؟ إِنَّ اللهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللهُ بِهَٰذَا مَثَلًا ... (بقره ۲۶)
نسیبه از زنان صحابی پیغمبر است. در غزوات مختلف برای کمک به رزمندگان و زخمیان حضور داشت. در غروۀ احد وقتی پیغمبر را در تنگا دید بسیار فداکاری کرد و مجروح شد. میگوید: روزى نزد پيغمبر آمدم و از اينكه همه چيز برای مردان است، اعتراض کردم. در پاسخ این اعتراض آیۀ ۳۵سورۀ احزاب نازل شد که در آن میفرماید: ... أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا (احزاب ۳۵)
قیامت که میشود منافقین در تاریکی قرار میگیرند. به مؤمنین میگویند به سوی ما نگاه کنید تا ما هم از شما نور بگیریم اما به آنها گفته میشود به دنیا برگردید و نور بگیرید. در همین حال دیواری بینشان زده میشود که اینسوی دیوار برای مؤمنین بهشت است و آنسوی دیوار برای منافقین جهنم! منافقین از جهنم صدا میزنند آیا در دنیا ما با شما نبودیم؟ میگویند بودید اما فتنه کردید. يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ (۱۳) يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ... (حدید ۱۴)
محمد بن مسعود عیاشی از مفسران قرن چهارم هجری است. عیاشی سنی مذهب بود اما شیعه شد. تفسیر عیاشی یکی از تالیفات اوست. عیاشی در تفسیر این آیه روایتی از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: به خدا قسم بنیاسرائیل انبیا را با شمشیر نکشتند. بلکه با افشای اسرارشان آنها را کشتند. [اینجا] ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كٰانُوا يَكْفُرُونَ بِآيٰاتِ اللّٰهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذٰلِكَ بِمٰا عَصَوْا وَ كٰانُوا يَعْتَدُونَ
از یک انسان یک نسل پدید میآید. کشتن یک انسان مثل کشتن تمام مردم است چنانکه نجات یک انسان مثل نجات تمام مردم است. پیغمبر آمد تا مردم را زنده کند. دعاکم لما یحییکم! در همین راستا غزالی احیاء العلوم را نوشت تا علوم دینی را زنده کند، مطهری احیای تفکر اسلامی را نوشت تا تفکر اسلامی را زنده کند، حسینعلی راشد فضیلتهای فراموش شده را نوشت تا فضیلتها را زنده کند. نوشتند و زنده کردند. مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا
مردم با ایمان! منافقین و کفار بیگانهاند. با بیگانگان دوستی نکنید. آنها از کارشکنی در زندگی شما ذرّهای کوتاهی نمیکنند. دوست دارند شما همیشه رنج ببرید. دشمنی با شما را به زبان میآورند. حتی کینهای که در دل دارند بیشتر از آن است که آشکار میکنند. ما نشانهها را گفتیم تا شما بیندیشید. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ ۚ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ ۖ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (آل عمران ۱۱۸)
پیغمبر فرمود مردم! در برابر زحمتی که برایتان کشیدم هیچگونه پاداشی از شما نمیخواهم. آنجا هم که فرمود: الا المودة فی القربی، برای این بود که دور اهلبیت بمانید تا دور نمانید. وَ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِينَ (شعرا ۱۴۵)
چرا حرفی میزنید که عمل نمیکنید؟ این آیه در بارۀ کسانی است که به پیغمبر وعدۀ شرکت در جهاد میدادند اما وقتی حکم جهاد صادر میشد با بهانهتراشی و عذرخواهی خلف وعده میکردند. مخنث به از مرد شمشیرزن/که روز وغا سر بتابد چو زن [سعدی] يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (صف ۲) كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ (صف ۳)
منافقین دین خدا را مسخره میکردند. خداوند فرمود: پیغمبرم اگر هفتاد بار هم برایشان استغفار کنی من آنها را نمیبخشم. منافقین سرکشی کردند. سرکشی فسق است. فسقشان به کفر انجامیده است. کافر قابلیت آمرزش ندارد. فسق مانع هدایت است و کفر مانع مغفرت! لابد به همین خاطر است که میفرمایند تجری نکنید. دی حریفی گفت حافظ میخورد پنهان شراب ای عزیز من گناه آن به که پنهانی بود إسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَاتَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ۗ وَاللهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (توبه ۸۰)
حضرت نوح (ع) دعا میکند خدایا کسانی را ببخش که با ایمان واردم خانهام شدند. این همان آیهای است که در نماز فرزند برای پدر و مادر خوانده میشود. صاحب تفسیر اطیب البیان میفرماید: در اینجا حضرت نوح نمیخواهد به زن و فرزندش دعا کند! رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوَالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ لَاتَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا (نوح ۲۸)
در امالی شیخ طوسی آمده است پیغمبر به عیادت بیماری رفت که آرزوی مرگ میکرد. رسول خدا فرمودند: آرزوی مرگ نکن تا با طولانی شدن عمرت اگر نیکوکاری به نیکیهایت افزوده شود و اگر گناهکاری فرصت آمرزش پیدا کنی! لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ [اینجا]
گناهكار در قيامت تلاش میکند تا گناه خود را به گردن ديگران بيندازد. گاهى مىگويد دوست بد منحرفم كرد، گاهى مىگويد رهبر فاسد فاسدم كرد، گاهى هم میگوید شيطان گمراهم کرد. شيطان مىگويد من فقط وسوسه کردم اما بر شما تسلط نداشتم تا اختیارتان را بگیرم. شما اختیار داشتید گناه نکنید. چرا به حرف من گوش دادید؟ مبحث اختیار بسیار شیرین است. ...وَ مَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ... (ابراهیم ۲۲)
نمیشود من به یاد خدا باشم و خدا به یاد من نباشد. میشود؟ اگر روز دنبال شب است شب هم دنبال روز است والا گردش شب و روز پدید نمیآید. روز بر شب عاشق است و مضطر است چون ببینی شب بر او عاشقتر است اگر تشنه دنبال آب میگردد آب هم دنبال تشنه میگردد. تشنگان گر آب جویند در جهان آب هم جوید به عالم تشنگان به یاد علما باشید تا علما به یادتان باشند. به یاد اولیا باشید تا اولیا به یادتان باشند. به یاد انبیا باشید تا انبیا به یادتان باشند. به یاد خدا باشید تا خدا به یادتان باشد. فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لَاتَكْفُرُونِ (بقره ۱۵۲)
جنگ تبوک است. آخرین جنگ پیغمبر! مسلمانان باید مسافت زیادی را در هوای گرم تابستان بپیمایند. گاه غذای رورانۀ یک مسلمان فقط نصف عدد خرماست. هر چندنفر از یک چارپا استفاده میکنند بنابراین ناچارند مسافت زیادی را پیاده بروند. گاه شدت تشنگی به حدی میرسد که همان اندک شتران را نحر میکنند تا مسلمانان تشنه با رطوبت اَمعا و احشای آنها خود را از مرگ برهانند. در این شرایط رسول خدا فرمان جهاد میدهد اما بعضی از اصحاب ضعیف الایمان همراه منافقین بهانه میآورند که هوا گرم و راه دراز و فصل برداشت میوه است. خداوند میفرماید: شما را چه شده است که به زمین چسبیدهاید؟ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ (توبه ۳۸)
مجاهدین راه خدا از سرزنش هیچ ملامتگری نمیترسند. چرا سرزنش دیگران شما را مضطرب میکند؟ این دیگران چه کسانی هستند؟ کسانی که از قِبل تهدید و باجخواهی و هرزهدهانی و بیسوادی نان میخورند؟ هیچ میدانید هزینۀ این بیسوادی را باسوادها پرداخت میکنند؟ چرا دلتان میخواهد حتّی مخالفان اندیشه و آرمانتان شما را خالصانه بستایند؟ عزیز من! هرکس کار خوب میکند، در معرض خشم کسانی است که کار خوب نمیکنند. حتی اگر شما یک صفحه کتاب مطالعه کنید باید در انتظار سنگباران همۀ کسانی باشید که حال مطالعه ندارند و عاشق توقف و ایستایی و سکونند. از سرزنش نترسید. ملامت از دل سعدی فرو نشوید عشق سیاهی از حبشی چون رود که خود زنگ است يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ لَايَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ (مائده ۵۴)
بگویم چه کسانی زیانکارترین مردم هستند؟ کسانی که در زندگی دنیا تلاش کردند اما نتیجهاش گم شد. چرا گم شد؟ چون کارشان باطل بود اما خیال میکردند حق است. امیرالمؤمنین (ع) یکی از مصادیق این آیه را اهل کتاب و دیگری را خوارج میداند. خوارج در جنگ نهروان مقابل امام ایستادهاند و خیال میکنند دین دارند. چنانکه آب را از سرچشمه، دارو را از داروخانه و گل را از گلفروشی میگیرید، دین را از علما، ففه را فقها و عرفان را از عرفا بگیرید تا کجراه نروید به گمان اینکه مستقیم است. گاهی انسان خیال میکند دامن معشوق را گرفته است در حالی که باد در چنگ دارد. به یادگار کسی دامن نسیم صبا گرفتهایم و دریغا که باد در چنگ است قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (کهف ۱۰۳) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا (کهف ۱۰۴)
خداوند میفرماید پیغمبرم! اگر مردم با تو قهر کردند، ناز نکش؛ بگو خدا مرا کفایت میکند. کدام مردم با پیغمبر قهر کردند؟ همین مردم صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لا يَرجِعونَ!؟ با کدام پیغمبر قهر کردند؟ پیغمبری که از جنس خودشان است؟ پیغمبری که از رنج آنها رنج میبرد؟ پیغمبری که برای هدایتشان اصرار میکند؟ پیغمبری که با مؤمنین مهربان است؟ با همین پیغمبر قهر کردند؟ شرمشان باد که با پیغمبر بودن سعادت میخواهد! لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ (توبه ۲۸) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (توبه ۲۹)
اتَّقُوا رَبَّكُمْ دو کلمه است؛ یکی اتَّقُوا یکی رَبَّكُمْ اتَّقُوا قهر است؛ بنده را میراند. رَبَّكُمْ لطف است؛ بنده را میخواند. خداوند میخواهد بندهاش در خوف و رجاء باشد. يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ... کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [اینجا]
اگر خنده است، خدا میخنداند؛ اگر گریه است، خدا میگریاند. خدا میخنداند و میگریاند، تا بندگانش را به کمال برساند. خدایا اگر این خنده و گریه از طرف توست، چرا من بیتابی میکنم؟ بیتابیهایم را ببخش... خنده از لطفت حكايت مىكند/گريه از قهرت شكايت مىكند اين دو پيغام مخالف در جهان/از يكى دلبر روايت مىكند وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكَى (نجم ۴۳)
حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام وقتی از کوه طور بازگشت دید قومش گوساله پرست شدهاند. به جای اینکه قومش را سرزنش کند برادرش هارون را سرزنش کرد. چون سرزنش زیبندۀ کسی است که انسان یقین به دوستی او داشته باشد. با کسی که دوستی برنمیتابد چه سرزنشی؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: سرزنش مایۀ دوستی است اما نادان را سرزنش نکنید که دشمنتان میشود!! عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ...(اعراف ۱۵۰)
همهجور میتوان زندگی کرد. باسواد میتوان زندگی کرد، بیسواد هم میتوان زندگی کرد. انسان میتواند در طول عمرش حتی یک جلد کتاب هم نخواند. بخواند یا نخواند، زندگی میگذرد. یکی سر در کتابخانه دارد تا با جستجو در کتابها صاحب این عالم را پیدا کند و در مقابلش سجده کند، یکی سر در سطل زباله دارد تا از درون آن تهماندهای پیدا کند و بخورد. آیا این دو با هم برابرند؟ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ (زمر ۹)
نفرین نکن علی جان! کوفیان دستشان نرسید تا دامنت را بگیرند. چنان اوج گرفتی که از دیدهها دور شدی! تو در آسمان و مردم در زمین! برای مردمی که الفبای منطق را نمیدانند عرفان میگویی؟ یادم آمد قصۀ اهل سبا! به پیغمبرشان میگفتند: ما به لهو و لاغ عادت کردهایم. توان شنیدن سخنان شما را نداریم. میگفتند: ما مثل طوطی نقل و شکر شاد بودیم؛ اکنون با سخنان شما افسرده شدیم. میگفتند: طوطی نقل و شکر بودیم ما مرغ مرگاندیش گشتیم از شما علی جان! رهایشان کن تا آبرویت را نبردهاند. این مردمی که من میشناسم به زمینت میزنند. رها کن چنانکه پیامبران کردند. بگذار در زندگی روزمرۀ خود بمانند. وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ (عنکبوت ۱۸)
خدا عذاب عهدشکنان را زیاد کند. اگر از اول همراه امام نمیشدند حضرت هم به فکر تشکیل حکومت اسلامی نمیافتاد. سالها سرمایههای نظام را خوردند. تمام که شد بیغیرتانه پیمان شکستند و شکستههایش را گردن امام انداختند. از امام که سهل است اگر از خدا هم برگردند ضرری به او نمیرسد. با امام بودن سعادت میخواهد. ... مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ... (مائده ۵۴)
کفار نه از معجزه و استدلالى كه پيش روى آنهاست درس میگیرند نه از گذشتگانشان عبرت مىگيرند. همیشه در بنبست قرار دارند. ابوجهل مىگفت: اگر محمد را ببینم او را میکشم. مردم قریش پیغمبر را میدیدند. به ابوجهل میگفتند: این محمد است. ابوجهل مىگفت: من نمیبینم. خداوند میفرماید: پیش رویشان سدی قرار دادیم و پشت سرشان سدی تا چیزی را نبینند. وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ (یس ۹)
قبل از فتح مکه اسلام ضعیف بود و دشمن زیاد داشت به همین علت انفاق و جهاد کار سختی بود اما بعد از فتح مکه اسلام قوی شد. حالا دیگر مسلمان شدن و انفاق کردن و جهاد کردن کار سختی نبود. خداوند میفرماید کسانی که قبل از فتح مکه انفاق کردند و جهاد کردند، برترند. ...لَا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ ۚ أُولَٰئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قَاتَلُوا ۚ ... (حدید ۱۰)
هر مصیبتی که به سرتان میآید خودتان میآورید. این آیه را یزید در مجلس کوفه برای امام سجاد خواند تا حضرت را سرزنش کند. امام سجاد علیه السلام فرمود: این آیه در بارۀ ما نیست. خداوند در بارۀ ما میفرماید: آنچه به شما میرسد تقدیر خداست. برای از دست دادنش ناراحت نشوید و برای بهدست آوردنش شادمان نگردید. مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا... (حدید ۲۲) لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَ لَاتَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ... (حدید ۲۳)
این آیه در بارۀ دو قبیلۀ اوس و خزرج نازل شد که صدسال با هم دشمنی داشتند. با ظهور اسلام مسلمان شدند و الفت بینشان برقرار شد. متحد کردن قبایل عرب چنان دشوار بود که ابن خلدون در مقدمۀ کتاب تاریخش میگوید: پیغمبر دوتا معجزه بیشتر نداشت. یکی قرآن، یکی متحد کردن اقوام عرب! وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لاتَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا ... (آل عمران ۱۰۳)
خداوند برای قوم موسی غذای پاکیزۀ منّ و سلوی فرستاد تا بخورند اما این قوم یهود گفتند ما سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز میخواهیم. در میان قوم موسی چند کس بیادب گفتند کو سیر و عدس خداوند عذابشان کرد و ذلیل شدند. خدایا بر عذابشان بیفزا که پیغمبر فرمود هیچ جمعیتی به اندازۀ یهودیها اذیتم نکردند. وَ اِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمّا تُنْبِتُ الْاَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها... (بقره ۶۱)
یکی از آیاتی که در اسارت آرامم میکرد این بود که خداوند میفرماید: اگر مؤمنید سستی نکید و اندوهگین نباشید که شما برترید. وَ لَاتَهِنُواْ وَ لَاتَحۡزَنُواْ وَ أَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ در نشانههای مؤمنین میفرماید: کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردند، در ایمانشان شک نکردند و با مال و جان در راه خدا جهاد کردند. اینجا بود که احساس میکردم خدا با ما حرف میزند. هم ایمان آوردیم هم جهاد کردیم. چرا سستی کنیم و اندوهگین باشیم؟ إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللهِ وَ رَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ يَرۡتَابُواْ وَ جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَ أَنفُسِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللهِ ...
یهودیان قدر خدا را ندانستند. وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ به پیغمبر میگفتند اصلا خدا چیزی بر ما نازل نکرده است. خداوند به پیغمبر فرمود به آنها بگو تورات را چه کسی بر موسی نازل کرد؟ توراتی که به شما و پدرانتان آموخت آنچه نمیدانستید. پیغمبرم! بیش از این با آنها احتجاج نکن؛ بگو تورات را خدا فرستاد و رهایشان کن تا در باطل خود فرو روند. قُلِ اللهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ (انعام ۹۱)
منافقین پیغمبر را اذیت میکردند و گاهی عذر میآوردند. پیغمبر از روی حلم عذر آنها را میپذیرفت اما منافقین میگفتند: پیغمبر خوشباور است و به سادگی فریب میخورد. خداوند میفرماید: خوش باور باشد که برای شما بهتر است. قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ
زمانی که از دنیا رفت پیغمبر سخت گریست و جنازهاش را بوسید. زنی از انصار گفت: عثمان بهشت گوارایت! پیغمبر با نگاهی غضب آلود فرمودند: از کجا میدانی؟ عرض کرد: از اینکه همنشین شما بود. رسول خدا فرمودند: من هم نمیدانم خدا با من چه خواهد کرد. انی رسولُ الله و ما ادری ما یُفعلُ بی حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است کس ندانست که آخر به چه حالت برود
وقتی پيغمبر اکرم مردم را از عذاب بيم میداد، بعضی میگفتند: اگر عذابی در قيامت وجود دارد، به خدا بگو الآن اين عذاب را بفرستد. به جای اينکه بگويد: خدايا حقیقت را به ما بنمایان، میگويد: سنگ بر سر ما ببار! فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ
حضرت نوح عرض کرد خدایا من شب و روز مردم را به سوی تو دعوت کردم. رَبِّ إنّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَيْلًا وَ نَهَاراً در این نهصد و پنجاه سال، مردم دوتا جواب به حضرت دادند. یکی اینکه انگشت در گوششان کردند تا صدای حضرت را نشنوند؛ دوم اینکه لباس بلندشان را به سر و صورت کشیدند تا چهرۀ پیغمبر خدا را نبینند. جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ
اما عذاب خدا بر یک قوم نازل شد. قومی که ناقه نکشتند اما به کشتن ناقه راضی بودند. که اگر راضی نبودند شاید آن یک نفر ناقه نمیکشت. فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ (هود ۶۷)
شاهد مثال در لام للذین بود که به معنای عن میآمد [اینجا] کفار نشسته بودند و از مسلمانان صحبت میکردند. گفتند اگر اسلام خوب بود ما که بهترینیم مسلمان میشدیم و آنها بر ما سبقت نمیگرفتند. ضرورت اعلام خطر به اصحاب
+نوشته شده در یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی
وقتی انسان آب را میچشد، آب در انسان حل میشود و از بین میرود. همینطور وقتی مرگ را میچشد، مرگ از بین میرود. ما باید مرگ را برای یک بار بچشیم و بمیرانیم تا در بهشت زنده بمانیم. لايذوقون فيها الموت الا الموتة الاولى (دخان ۵۶) جوادی آملی، یاد معاد، صفحۀ ۲۵۶، برداشت آزاد [اینجا] مرگ اگر مرد است گو نزد من آى
+نوشته شده در جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۲:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی
حتّی تتّبع ملّتهم (بقره ۱۲۰) تا وقتی کمند آنها را به گردن نیندازید، همین آش است و همین کاسه! عزیزان من، فرزندان من، جوانهای طلبه! صادقانه درس بخوانید، خودتان را قوی کنید تا کمندشان به گردنتان نیفتد. بیانات آیت الله خامنهای، برداشت آزاد [اینجا] سالک باید مطیع باشد
+نوشته شده در دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی
اتقوا ربکم دو کلمه است؛ یکی اتقوا یکی ربکم! اتقوا قهر است؛ بنده را میراند. ربَّکم لطف است؛ بنده را میخواند. خداوند میخواهد بندهاش در خوف و رجاء باشد. يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ... کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [اینجا] قلنا اهبطو منها جمیعا هله نومید نباشی که تو را یار براند
+نوشته شده در جمعه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۳:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی
ما نبینیم کسی را که نبیند ما را [صائب] لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (کافرون ۶) گفت بخور نمیخوری پیش کسی دگر برم [مواوی] و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم صد هزاران مار و کُه حیران اوست او چرا حیران شده است و ماردوست؟ [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۲:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی
يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ (مدثر ۱) قُمْ فَأَنْذِرْ (مدثر ۲) هین روان کن ای امام المتقین این خیال اندیشگان را تا یقین [مولوی] ای فرو رفته به خود نوبت دیگر برخیز [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۵:۹ ب.ظ توسط اشرفی
امام علی عليه السلام در نهج البلاغه، با اشاره به تفسير آيه إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِحْسانِ مىفرمايد: عدالت همان رعايت انصاف و پرداختن حق مردم است و احسان به معناى نيكى بيشتر از حد انصاف است. الْعَدْلُ الاِنْصَافُ، وَ الاِحْسَانُ التَّفَضُّلُ [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی
آیت الله سید محمدتقی خوانساری فرمودند: من سورۀ قل هو الله احد را نمیتوانم از آخر به اول بخوانم ولی این مرد سورۀ بقره را معکوس میخواند. علامه طباطبایی او را یک معجم المفهرس و کشف الآیات متحرک خواند. نواب صفوی در جاهای مختلفی او را به همراه خود میبرد. [اینجا] تلاوت قرآن فضّه نوبیه علی هاشمی تهرانی کربلایی کاظم ساروقی در بیان علامه طهرانی
+نوشته شده در شنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۸:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی
وَ مَن یُوَلِّهِم یَومَئِذٍ دُبُرَهُ اِلّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ اَو مُتَحَیِّزاً اِلی فِئَةٍ فَقَد بآءَ بِغَضَبٍ مِنَ الله (انفال ۱۶) نرمش قهرمانانه، عقبنشینی از اصول نیست؛ نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است؛ به معنای این است كه سالك راه خدا، در هر نوع سلوكی؛ وقتی به سمت آرمانهای گوناگون و متنوّع اسلامی حركت میكند، باید از شیوههای متنوّع استفاده كند. [اینجا] مؤمن مانند سنبل است
+نوشته شده در دوشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی
مٰا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهٰا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهٰا أَوْ مِثْلِهٰا... (بقره ۱۰۶) کلمه نُنْسِهٰا از مصدر انساء به معنای تأخیر انداختن یا حذف کردن است. بدین معنا که نزول آیه به تأخیر افتد و پس از مدّتی نازل شود. این آیه در مقام پاسخ به یهود است که سؤال میکردند چرا در اسلام برخی قوانین تغییر پیدا میکند؟ یکی از مصادیق آیه، استمرار امامت است. هر امامی که از دنیا میرود، امام دیگر جانشین او میشود. حکم تنفیذ ریاست جمهورى آیت الله خامنهاى تقدیم تحریرالوسیله بر حاشیۀ عروﺓ الوثقی
+نوشته شده در دوشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۸:۳ ق.ظ توسط اشرفی
وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النّاصِحینَ (اعراف ۲۱) قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (ص ۸۲) آنجا که قسم خورد ناصح شما هستم، از بهشت بیرونشان کرد. اینجا که قسم خورد گمراهشان میکنم چه میکند؟! ندانست سالار خود را سپاس
+نوشته شده در شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۴:۱۳ ق.ظ توسط اشرفی
جاهل در قران به معنای نادان نیست جاهل یعنی آدمی که خویشتن دار نیست؛ جوش میآورد؛ عصبانی میشود؛ سخنان ناروا میگوید و از او رفتار ناپسند سرمیزند. جهل تقریباً در مقابل حلم است آدم حلیم یعنی کسی که تلخیها را فرو میخورد و صبوری میورزد. سروش، شرح بوستان سعدی، جلسه هشتم، دقیقه ۱۲:۴۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در سه شنبه ۲۱ دی ۱۴۰۰ ساعت ۹:۱ ب.ظ توسط اشرفی
طبق قواعد اعلال، حرکتِ واوِ مضمومِ ماقبل مضموم، حذف میشود. ماضی: دَعَوَ > دَعا مضارع: یدعُوُ > یدعُو ۱- یَدعُوُ > یَدعُو ۲- یَدعُوانِ ۳- یَدعُوُونَ > یدعُونَ ۴- تَدعُوُ > تَدعُو ۵- تَدعُوان ۶- یَدعُونَ > یَدعُونَ ۷- تَدعُوُ > تَدعُو ۸- تَدعُوانِ ۹- تَدعُوُونَ > تَدعُونَ ۱۰- تَدعُوینَ > تَدعین ۱۱- تَدعُوانِ ۱۲- تَدعُونَ > تَدعُونَ ۱۳- اَدعُوُ > اَدعُو ۱۴- نَدعُوُ > نَدعُو در صیغههای ۱، ۴، ۷، ۱۳ و ۱۴ حرکت حرف علّه تبدیل به ساکن شد. در صیغههای ۳، ۹ و ۱۰ حرف علّه حذف شد. در صیغههای ۳، ۶، ۹ و ۱۲ مضارع ناقص واوی یکی است. أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ أُولَئِكَ يَدْعُونَ: یدعُوُونَ بود که حرف عله حذف شد. وَاللَّهُ يَدْعُو: یدعُوُ بود که حرف عله تبدیل به ساکن شد. [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۳:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی
از قرن شانزدهم و هفدهم میلادی اروپاییها شروع کردند به شالودهریزی یک تمدّن جدید، و چون مادّی بود از ابزارهای گوناگون استفاده کردند؛ از طرفی به سمت استعمار و غلبه و غارت ثروت ملّتها رفتند؛ از طرفی هم با علم و فنّاوری و تجربه، خودشان را تقویت کردند. این کاری بود که اروپاییها در طول چهار پنج قرن انجام دادند. امروز نوبت مسلمین است که تمدّن نوین اسلامی را شالودهریزی کنند. وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس [اینجا] معنای دولت شاگرد نمانید ما چگونه ما شدیم؟ غرب چگونه غرب شد؟ روزی که ما زور داشتیم تفاوت قرآن با رسالههای عملیه احساس شخیصیت با سوء پیشینه
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴ ق.ظ توسط اشرفی
هیچ کتابی به اندازه مثنوی مشابهت با قرآن ندارد. جسماً و روحاً! یعنی در ظاهر مثنوی هم مولوی همینطور از شاخی به شاخی پرواز میکند. این ایرادی که به قرآن گرفتند به مثنوی هم گرفتند. [اینجا] یادم آمد قصهی اهل سبا
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۰ ق.ظ توسط اشرفی
أَ لاتَتَّقُونَ، فرمان است به تقوی؛ یعنی إتّقوالله؛ در إتّقوالله نوعی خشونت است. اما پیامبران با امت خویش به لطف سخن گفتند؛ أَ لاتَتَّقُونَ؟ کشف الاسرار و عدة الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [اینجا] فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ خواجه چون بیلی به دست بنده داد
+نوشته شده در جمعه ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی
وَ يَسْئلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ (بقره ۲۱۹) ظاهر قضیه این است كه سؤال كننده از جنس مورد انفاق سؤال كرده است. قرآن جواب را از سؤال او منصرف میكند، جواب میدهد قل العفو؛ به آنها بگو كه هرچه مورد نیاز لازم زندگی شماست، خرج كنید؛ اما هر چیزی كه مورد نیاز حقیقی زندگی نیست، آن را در راه خدا انفاق كنید. [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۳ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ (۳۸) إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (توبه ۳۹) در جنگ تبوک عدّهای از مسلمانان بر اثر میل به زندگی دنیا تثاقل نمودند. فرمود در این صورت خداوند شما را عذاب خواهد کرد و قومی غیر از شما را جایگزین خواهد نمود. اصلِ اثّاقلتمُ، تثاقلتم است؛ تاء به ثاء مبدل و در آن ادغام شده و براى فرار از ابتدا به ساكن الف بر آن افزوده شده است. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قریشی، صفحه ۲۳۲، برداشت آزاد [اینجا] حرم در پیش است و حرامی در پس آمدهام که سر نهم
+نوشته شده در شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی
وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا (فرقان ۴۸) آب و دریا جمله در فرمان توست
+نوشته شده در جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۸ ب.ظ توسط اشرفی
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقرة ۳۷) آدم(ع) برای پذیرش توبهاش به بهترین خلق خدا حضرت محمد(ص) و اهلبیت او متوسل شد: بحّق محمّد و علىّ و فاطمة و الحسن و الحسين(ع) البته برخی معتقدند مراد از کلمات، آیه ۲۳ از سوره اعراف است. قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ [اعراف ۲۳] تفسیر نور، برداشت آزاد [اینجا] ستایش و خواهش اهمیّت دعای مأثوره یاد ده ما را سخنهای رقیق
+نوشته شده در جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی
وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اَللّٰهُ وَ اَللّٰهُ خَيْرُ اَلْمٰاكِرِينَ (آل عمران ۵۴) منظور از مكر كنندگان بنى اسرائيل هستند كه عليه عيسى (ع) توطئه كردند، توطئهاى كه جمله فَلَمّٰا أَحَسَّ عِيسىٰ مِنْهُمُ اَلْكُفْرَ به آن اشاره دارد و ما در ذيل آیۀ وَ مٰا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ اَلْفٰاسِقِينَ، در معناى مكرى كه به خدا نسبت داده شده بحث كرديم. ترجمه تفسير الميزان، محمد حسین طباطبایی، جلد۳، صفحه ۳۲۳، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۳:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
عیسی (علیهالسلام) دو تن از حوّاریّون خود را به انطاکیه که در قرآن «القَرْیة» خوانده شده است میفرستد. فرستادگان عیسی در حوالی شهر با چوپان پیری روبهرو میشوند و او را به پرستش خدا و دین عیسی علیهالسلام دعوت میکنند. چوپان از آنان درخواست معجزه میکند و ایشان پسر بیمار او را شفا میدهند و پیرمرد که همان حبیب نجّار است به گفتههای آنان ایمان میآورد. دلایل دیگری نیز برای ایمان آوردن حبیب نقل شده است، از جمله اینکه رسولان، پسر او را که هفت روز از مرگش میگذشت زنده کردند و دیگر اینکه خودِ حبیب را که به جذام مبتلا بود شفا دادند. فرستادگان پس از ورود به انطاکیه، به دستور پادشاه زندانی میشوند. عیسی رسول سومی را به یاریشان میفرستد و آنان در حضور پادشاه معجزاتی از خود نشان میدهند، اما پادشاه و اطرافیان او بنابه قولی تصمیم به قتل رسولان میگیرند. حبیب نجّار هنگامیکه از این خبر آگاه میشود، شتابان خود را به منکران میرساند و آنان را به پذیرش یگانهپرستی و معاد دعوت میکند، اما مردم به او حمله میکنند و او را به طرز فجیعی به قتل میرسانند. [اینجا] يا ليت قومی يعلمون
+نوشته شده در یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۳ ق.ظ توسط اشرفی
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (انسان ۳) إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا وَ سَعِيراً (انسان ۴) ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر (پذيرا) باشد يا ناسپاس (ناپذیرا) ما برای کافران زنجيرها و غلها و آتش سوزان آماده کردهايم [اینجا] ناقصان سرمدی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۸:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی