+نوشته شده در شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۸:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۹ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی
ابن خلدون در مقدمۀ تاریخ خودش میگوید: مورّخین در نقل تاریخ، فقط دنبال صحّت سند هستند در صورتی که قبل از صحّت سند باید دنبال صحت مضمون باشند. که آیا این مطلب با منطق جور درمیآید؟ مثلا نوشتهاند وقتی قوم موسی از دریا عبور کردند، دویست و پنجاه هزار نفر مرد جنگی از فرعونیان آنها را تعقیب کردند. آیا عقلا چنین چیزی ممکن است؟
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه ۳۹، برداشت آزاد [
اینجا]
علما از دیدگاه فرانسیس بیکنمشرعة بحارالانوار
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۴:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی
هر یک از پیامبران برای هدایت مردم با مشکلاتی مواجه بودند ولی تقلید از آباء و اجداد و گذشتگان، مشکلی بود که در میان همۀ اقوام وجود داشت که امروز به آن سنّتگرایی میگویند. حالا پیامبران باید عقل مردم را بیدار میکردند و میگفتند: آیا اگر پدرانتان چیزی نمیفهمیدند، باز هم باید از آنها پیروی کنید؟
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه ۴۶، برداشت آزاد [
اینجا]
ایمان حضرت خدیجهطوطی نقل و شکر بودیم ماچهارشنبه سوری در بیان شهید مطهری
+نوشته شده در چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی
جنید میگوید: عارف، عارف نیست مگر اینکه مثل زمین باشد تا همه او را لگد کنند، مانند ابر باشد تا بر همه سایه اندازد و مانند باران باشد تا بر زمین حاصلخیز و بایر ببارد.
خوب است که انسان مثل ابر و باران باشد اما چرا مثل زمین باشد که او را لگدمال کنند؟ انسان باید شرافت و کرامت خود را حفظ کند.
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه ۲۰۷، برداشت آزاد [
اینجا]
ملامتیانپوستین ابراهیم ادهم
+نوشته شده در جمعه ۲ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۶:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۵ ق.ظ توسط اشرفی
گفت من اخلاق بدی دارم؛ وقتی روزه میگيرم خيلی عصبانی میشوم و حال خودم را نمیفهمم؛ ممكن است حرفی بزنم كه شما ناراحت شويد. گفتم من بدترم؛ طوری عصبانی میشوم كه بیاختيار بلند میشوم و توی سر کسی میزنم! فكری كرد و گفت پس هر دو مواظب باشيم و از اين كارها نکنیم.
تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۶ ب.ظ توسط اشرفی
اینکه اغلب مادّیون میگويند انسان هر كاری را به نفع خودش انجام میدهد، درست نیست. چون ممكن است انسان به جايی برسد كه از نفع رساندن به ديگران لذت ببرد و اين عين کمال است.
تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، صفحه ۱۰۳، برداشت آزاد
نکته: اگر انسان در عمق وجودش از کمال منفعت نمیدید باز هم کمالجو بود؟ مگر لذت منفعت نیست؟
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی
گفته اند در خصايص روحی انسان هم اگر اين تناسب به كار برود يك نوع زيبايی به وجود می آيد. مثلا نه آنچنان درشتخو باشد كه ديگران برنجند و نه آنچنان نرمخو كه او را به تمسخر گيرند. وقتی كسی اين حالت را پيدا می كند افراد ديگر او را دوست دارند به عقيدۀ اين دسته، اين ارادت پيدا كردن به آدمهای خوب، يك نوع جمال پرستی است
تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۵، برداشت آزاد
طبلهها در پیش عطاران ببینتناسب در شناخت پیامبرکونوا لنا زینا
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی
صِرف توصيه كردن به اينكه اخلاق خوب داشته باشيد، معرّف يك مكتب اخلاقی نمیتواند باشد و شايد مكرر گفته باشيم كه پوكترين و بی مغزترين حرفها همين حرف منسوب به زردشت است كه میگويد: «گفتار نيك، پندار نيك، كردار نيك» آخر نيكی چه هست؟ مثل اين است که به يك خياطی بگويند چه مدل لباس میدوزی؟ بگويد يك مدل خوب، ولی معلوم نباشد خوب او چگونه است.
مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت، صفحه ۱۹۸، برداشت آزاد
نکته: این در صورتی است که بگوییم در نظر زرتشت نیکی موضوعیت داشته اما اگر موضوعیت را روی پندار و گفتار و رفتار ببریم شاید قضیه همان باشد که زردشت میگوید.
رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةًآیا حیات عقیده و جهاد است؟
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی
فرق است ميان اخلاق و رفتار. اخلاق كه عبارت است از يك سلسله
خصلت ها و سجايا و ملكات اكتسابی كه بشر آنها را به عنوان اصول اخلاقی می پذيرد. ولی
رفتار عبارت است از پياده كردن همان روحيات در خارج. در يك جا انسان بايد يك جور عكس العمل
نشان بدهد، در جای ديگر جور ديگر، نه اينكه انسان در يك جا بايد يك جور باشد و در
جای ديگر جور ديگر/تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، صفحه158 برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱۰ ب.ظ توسط اشرفی
در ميان غرایز شهوانی انسان، هر غريزهای كه اشباع شود تأثيری در معنويت انسان ندارد جز غريزه جنسی! علت اساسی اين است كه هر مقدار كه الفت زوجين به يكديگر بيشتر باشد يك قدم از خود فردی خارج شدهاند. «خود» كمی كه بزرگتر شد رقيقتر میشود. مثل مايع غليظ كه وقتی آب داخلش كنند رقيق میشود و توسعه میيابد افرادی كه در تمام عمر به خاطر هدفهای معنوی مجرد زندگی كرده و نخواستهاند زن و بچه داشته باشند كه مانع رسيدن آنها به معنويات شود، در همۀ آنها يك نوع نقص و لو به صورت يك خامی وجود داشته است. شجاعت را در خلوت شب نمیتوان به دست آورد همان طور كه آثار خلوت شب را در ميدان جنگ نمیتوان كسب كرد. تا انسان ازدواج نکند، از او فرزندی پدید نیاید، فرزندش بیمار نشود و بیماریاش عواطف او را تحريك نكند، علاقمند شدن به سرنوشت ديگران در او پديد نمیآيد.
تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، صفحه ۲۵۱، برداشت آزاد [اینجا]
من: و تا فرزند بزرگ نشود و نافرمانی نکند و انسان برای تربیت او به خدا پناه نبرد و به ذات حق التماس نکند، لذّت مناجات در او پدید نمیآید.
تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری
پیامبرانی که ازدواج نکردند
ازدواج شهید مطهری
تا نسوزد برنیاید بوی عود
آرزوی عدم
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۰ ب.ظ توسط اشرفی
روسو و کانت نظریهای دارند که انسان را نباید به هیچ کاری عادت داد چون عادت مانع اعمال عقل و اراده و تشخیص است. در حدیث نبوی و صادقی هم این مطلب به شکل دیگری آمده است. مرحوم مطهری میفرمایند عادت طبیعت دوم انسان است. همانطور که برای تقویت عقل نباید طبیعتِ انسان را تضعیف کرد، عادت را هم نباید نفی کرد چون ما به وسیلۀ عادت کارهایمان را راحتتر انجام میدهیم بلکه باید در مقابل آن، نیروی عقل و اراده و تشخیص را تقویت کرد. به مرحوم آقاشیخ عبدالکریم حائری گفتند شما خودتان فرمودید شیخ و شیخه میتوانند روزه نگیرند در عوض کفاره بدهند فرمودند رگ عوامیام نمیگذارد.
تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، صفحه۸۱ برداشت آزاد
توجه به آگاهی در عادتعادت دشمن اخلاق است
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳ ب.ظ توسط اشرفی
به گفتۀ علمای جديد مثل ویل دورانت در كتاب «لذات فلسفه» علقۀ زوجين به يكديگر در اثر معاشرت و تماس زياد شدت پيدا می كند و آن قدر اثر می گذارد كه كم كم قيافه های آنها شبيه هم می شود. يعنی تدريجاً روح های آنها آن قدر با هم انطباق پيدا می كنند كه كم كم اجسام آن ها نيز با هم انطباق پيدا می كنند و قيافه ها به يكديگر شبيه می شود.
تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، صفحه ۲۸۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی
ابراهیم ادهم گفت: به پوستینم که نگاه میکردم، نفهمیدم شپش آن بیشتر است یا پشمش!
مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، صفحه ۲۰۶، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی
بیکن میگويد: علما بر سه دستهاند؛ دستۀ اوّل مانند مورچه از بيرون دانه میآورند و مرتّب انبار میكنند. دستۀ دوّم مانند کرم ابریشم از لعاب خودشان میتنند و از درون خودشان درمی آورند و عاقبت در درون پيلۀ خود خفه میشوند. دسته سوم علماء واقعی هستند. اينها مانند زنبور عسل، گلها را از خارج میمكند و عسل میسازند.
تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، صفحه282 برداشت آزاد
ابن خلدون به دنبال صحت مضمونبه خیلی استاد دیده ها هیچ اعتقاد ندارم
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی
تن پروری به مفهوم صحيح كلمه نه تنها مذموم نيست بلكه ممدوح است اما اگر كسی تمام همّش تقويت جسمش باشد، نقص كارش اين نيست كه جسمش را تقويت كرده و مثلا نگذاشته دندانش خراب شود بلكه اين است كه جنبه های ديگر را مهمل گذاشته است. آن چيزی كه در مورد اين افراد بد است «حصر» است.
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه ۶۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۵۳ ق.ظ توسط اشرفی
دربارۀ
يكی از امرای قديم خراسان می گويند كه جبۀ خز خوبی پوشيده بود برای او قليانی آوردند
قليان تكانی خورد و آتش آن روی جبۀ خزش افتاد برخلاف شأن خودش می ديد كه لباسش را تكان
دهد تا آتش بيفتد. فقط گفت «بچه ها»! يعنی بياييد. تا آن ها آمدند، جبه و مقداری از تنش
سوخت. و حتی شنيديم
اگر می خواست بينی خود را پاك كند ديگری بايد دستمال جلوی دماغش می گرفت. پاورقی:
قصه آن غلام معروف است كه دستمال را جلوی بينی ارباب گرفت، ارباب گفت چرا بيرون نمی
آيد؟ گفت: ارباب! فينش را هم من بايد بكنم؟/ تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه416 برداشت
آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی
بعضی
از
عالم ها، كم تر از آن چه كه عالمند عاقلند. برای اين كه هر چه را از هر
جا
ديدند جمع می كنند و همه را هم پس می دهند بدون
اين كه فكر كنند كه اين با واقع جور در میآيد يا نمی آيد. با اينكه ما
در روايات خودمان داريم راوی بايد نقاد باشد و هر چه را كه می شنود روايت
نكند./تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی
مطهری، صفحه39 برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی
مغز انسان درست حالت معدۀ انسان را دارد. معدۀ انسان بايد غذا را از بيرون به اندازه بگيرد و با ترشحاتی كه خودش روی غذا میريزد، آن را به اصطلاح بسازد. و بايد معده اينقدر آزادی و جای خالی داشته باشد كه به آسانی بتواند غذا را زير و رو كند. اسيدها و شيرههايی را كه بايد ترشح نمايد و بسازد. ولی معدهای كه مرتّب بر آن غذا تحميل میكنند و تا آنجا كه جا دارد به آن غذا میدهند، ديگر فراغت، فرصت و امكان برايش پيدا نمیشود كه اين غذا را درست حركت بدهد و بسازد. آن وقت میبينيد اعمال گوارشی اختلال پيدا میكند و عمل جذب هم در رودهها درست انجام نمیگيرد. مغز انسان هم قطعا همين جور است. در تعليم و تربيت بايد مجال فكر كردن به دانش آموز داده شود و او به فكر كردن ترغيب گردد.
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه ۲۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۰ ق.ظ توسط اشرفی
در ميان علما افرادی كه خيلی استاد ديدهاند، من به اينها هيچ اعتقاد ندارم. به همين دليل اعتقاد ندارم كه خيلی استاد ديدهاند، همان كه برايشان باعث افتخار است. مثلا میگويند: فلانی سی سال به درس مرحوم نائينی رفته! يا بيست و پنج سال متوالی درس آقا ضياء را ديده! عالمی كه سی سال درس اين استاد و آن استاد را ديده، او ديگر مجال فكر كردن برای خودش باقی نگذاشته، دائما می گرفته، تمام نيرويش صرف گرفتن شده، ديگر چيزی نمانده برای آنكه با نيروی خودش به مطلبی برسد.
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه ۲۲، برداشت آزاد [
اینجا]
کتاب خوب را ده بار بخوانیدهجده ساعت مطالعه مرحوم علامه طباطبایی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳۸ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی
راسل در كتاب «زناشوئی و اخلاق»، تربيتهای مبنی بر ترس و ارعاب را به «تربيت های خرس مابانه» تعبير میكند و میگويد: حس گناه، پشيمانی و ترس نبايد بر حيات كودك مستولی شود. كودكان بايد شاد، خندان و خوشبخت باشند و نبايد از شناخت امور طبيعی رویگردان شوند. چه بسا كه تربيت را مانند تعليم خرسها در سيرك شمردهاند. برای اینکه به آنها رقص بیاموزند، آن ها را روی يك صفحه آهنين داغی میگذارند و برايشان فلوت میزنند، آنها هم میرقصند، زيرا اگر دائما بايستند كف پايشان میسوزد.
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه ۵۹، برداشت آزاد [
اینجا]
اصل 10/90
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳ ق.ظ توسط اشرفی