مىگويد در زمان صفويه، چون دين، منشيگرى، اديبى و دبيرى، در كنار دستگاههاى حكومتى قرار گرفت- يعنى مثلًا ميرداماد رفت كنار شاه عباس نشست- لذا در دوران صفويه، فرهنگ و ادب و فلسفه و هنر تنزل كرد! اين اشتباه است. مثل دوره صفويه، دورهاى در طول ادبيات نيست. مرحوم آل احمد اهل شعر نبوده؛ به نظر من، از روى بىاطلاعى اظهارنظر كرده است.
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۵۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۰ ق.ظ توسط اشرفی
بدترين كارى كه ممكن بود يك مجموعه روشنفكرى در ايران بكند، كارهايى بود كه روشنفكران ما در دوره پانزده ساله نهضت اسلامى انجام دادند. بكل كنار رفتند! مردم هم مطلقاً از آنها بريدند. البته تعداد معدودى از جمله خود مرحوم آل احمد وسط ميدان بودند.
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۴۵، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۹:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی
آل احمد میگوید: روشنفكران ايرانى ما دستهای خود را با بیاعتنایی تمام با خون شهدای پانزده خرداد شستند! يعنى لب تر نكردند! همينهايى كه شعر مىگفتند، قصه مىنوشتند، مقاله مىنوشتند، تحليل سياسى مىكردند؛ همينهايى كه داعيه رهبرى مردم را داشتند؛ همينهايى كه عقيده داشتند وقتى اظهارنظرى مىكنند، همه بايد قبول كنند، اينها سكوت كردند! گاهى نشانههاى خيلى كوچكى از آنها پيدا مىشد؛ اما وقتى دستگاه يك تشر مىزد، برمىگشتند مىرفتند!
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۴۴، برداشت آزاد [
اینجا]
در خدمت و خیانت روشنفکران، جلال آل احمد، صفحه ۱۰، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی
جلال میگوید روشنفکری از نطر عوام سه ویژگی دارد.
۱- مخالفت با دین و مذهب
۲- علاقهمندى به سنن غربى و اروپارفتگى
۳- درسخواندگى
سه خصوصیت فوق ساده شدۀ این دو خصوصیت است که به زبان عالمانه یا روشنفکری است.
۱- بىاعتنايى به سنتهاى بومى و فرهنگ خودى
۲- اعتقاد به جهانبينى علمى و بی اعتنایی به قضا و قدر
چرا بايد يك روشنفكر حتماً به سنتهاى بومی بىاعتنا باشد؟ روشنفكرى، چیزی است كه با فعاليت فكر سر و كار دارد. روشنفكر، كسى است كه بيشتر با مغز خودش كار مىكند، تا با بازويش؛ با اعصاب خودش كار مىكند، تا با عضلاتش؛ اين روشنفكر است. لذا در طبقات روشنفكرى كه در فصلهاى بعدى كتابش ذكر مىكند، از شاعر و نويسنده و متفكر و امثال اينها شروع مىكند، تا به استاد دانشگاه و دانشجو و دبير و معلم و روزنامهنگار و خبرنگار مىرسد.
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۴۰، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی
همين آل احمدِ معتقد به مذهب و معتقد به سنتهاى ايرانى و بومى و شديداً پابند به اين سنتها، و معتقد به زبان و ادب فارسى، و بيگانه از غرب و دشمن غربزدگى، باز درباره مسائل روشنفكرى، در همان فضاى روشنفكرى غربى فكر كرده، تأمل كرده، حرف زده و قضاوت نموده است. اين كه مىگويم روشنفكرى در ايران بيمار متولد شد، معنايش همين است. تا هرجا هم ادامه پيدا كرده، بيمارى ادامه پيدا كرده است.
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۳۹، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۷ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۹ ق.ظ توسط اشرفی
جلال آل احمد، پسر عموی آیتالله طالقانی بود. در سالهای آخر دبیرستان با کلام کسروی آشنا شد. دانشجوی رشتهٔ ادبیات فارسی بود که به حزب توده پیوست و سه سال بعد در انشعابی جنجالی از آن کناره گرفت. در اتوبوس با سیمین دانشور آشنا شد و با وی ازدواج کرد. پدر آلاحمد با ﺍین ازدواج مخالف بود، در روز عقد به قم رفت و سالها به خانۀ آنها پا نگذاشت. برادرش شمس آل احمد قویاً معتقد است که ساواک او را به قتل رسانده است ولی همسرش سیمین دانشور برملا میکند که علت مرگ جلال زیادهروی در مصرف مشروبات الکلی و سیگار اشنو بوده است. [
اینجا]
بيماری روشنفکری در ایرانويژگىهاى روشنفكرى از زبان آل احمدهر آدمی سنگی است بر گور پدر خویش
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی