+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۷:۷ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۶:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت ۹:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی
علی پیش از بعثت طفلی شش هفت ساله بود؛ پیامبر او را با خود به غار حرا میبرد. هشت یا ده ساله بود که شبی وارد اتاق پدر و مادرش شد محمد و خدیجه! دید دارند به خاک میافتند و مینشینند برمیخیزند و زیر لب چیزی میگویند و هیچ کدام به او توجهی ندارند پرسید چه میکنید؟ پیغمبر گفت نماز میخوانیم من مأمور شدهام تا مردم را به یکتایی الله و رسالت خویش بخوانم. ای علی تو را نیز بدان میخوانم. گفت اجازه دهید با پدرم ابوطالب در میان بگذارم. تا سحرگاه اندیشد و صبح با لحن شیرین و منطق استوار گفت دیشب فکر کردم دیدم خدا در آفرینش من با پدرم ابوطالب مشورت نکرد؛ چرا من در پرستش او از پدرم نظر بخواهم؟ میپذیرم!
فاطمه فاطمه است، دکتر علی شریعتی، صفحه ۹۸، برداشت آزاد
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
+نوشته شده در شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی