نکات

دست دادن ابراهیم یزدی با نامحرم

من به امام عرض کردم: ابراهیم یزدی با دخترها دست می‌دهد. امام فرمود: خودت آن را دیده‌ای؟ گفتم: بله! فرمود: جریان را با او در میان خواهم گذاشت. دو روز بعد امام فرمود من به او گفتم و او گفت وضع پاریس اینجور است؛ ولی قول داد که در ایران از این کارها نکند. آقای ابراهیم یزدی فهمیده بود چه کسی جریان را به امام گفته است. به همین دلیل و به دلایل دیگر هیچ‌گونه سازشی با من نداشت.
خاطرات آیت الله خلخالی، جلد اول، صفحه ۲۵۷، برداشت آزاد
استعفای ابراهیم یزدی
هواپیمای امام
مصافحه امام موسی صدر با نامحرم
حکم آیت الله بروجردی در مورد مصافحه با نامحرم
جواز ترک حجاب در ضرورت
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی  

استخوان‌های رضاشاه

شاه هنگام فرار استخوان‌های پدرش رضاخان و برادرش علیرضا را با خود برد. گفته می‌شود آنها را در لوس آنجلس به امانت گذاشته‌اند تا در فرصت مناسب به ایران بازگردانند و به خاک بسپارند.
خاطرات آیت الله خلخالی، جلد اول، صفحه ۲۶۳، برداشت آزاد
آتش زدن جسد رضاخان
حساب های بانکی شاه
شصت و دو میلیون دلار
چمدان‌های شاه
+نوشته شده در سه شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳ ق.ظ توسط اشرفی  

درخواست کمک از شوروی

فرزند ارشد آیت الله خلخالی (مهدی) می‌گوید: حدود ۶ ماه از آغاز جنگ می‌گذشت؛ من در شوری اقامت داشتم؛ یک روز وزارت خارجه، طی تلکسی اعلام کرد آیت‌الله خلخالی (پدر) وارد مسکو می‌شوند؛ بعد از ورود آقای خلخالی به مسکو ایشان از لئونید برژنف درخواست ملاقات کردند که پاسخ منفی بود و تنها با ریاست شورای عالی امور مذهبی برای ایشان وقت ملاقات تنظیم شد. آقای خلخالی گفت شوروی‌ها خیال می‌کنند من برای زیارت به مسکو آمده‌ام. از ایشان پرسیدم هدف از ملاقات شما با برژنف چه بود؟ گفتند امام بنده را فرستاد که با برژنف ملاقات کنم و بگویم اگر آمریکایی‌ها در سواحل جنوب ایران نیرو پیاده کردند ما از شما درخواست کمک می‌کنیم و می‌خواستیم نظر شما (شوروی‌) را بدانیم. اما روس‌ها نفهمیدند من برای چه به مسکو آمده‌ام. [اینجا]
زخمی که هرگز التیام نیافت
+نوشته شده در شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۶:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی  

رقص خلخالی

ظاهرا در گزارشی که دهه فجر در سال ۱۳۸۶ از تلویزیون پخش شد، مرحوم مرتضایی فر (وزیز شعار) در آن برنامه گفته بود: ... ساعت از هشت شب گذشته بود که حضرت امام تشریف آوردند و همه ما از خوشحالی اشک شوق می ریختیم و صلوات می فرستادیم؛ اما آیت الله خلخالی که بیش از همه از دیدن امام و سلامت کامل ایشان خوشحال شده و به وجد آمده بودند، ناخودآگاه با همان عبا و عمامه شروع کرد به رقصیدن جلوی امام! و امام هم از کار ایشان به شدت خنده شان گرفت. [اینجا]
من: آیا انسان می‌تواند به زبانی که نمی‎داند سخن بگوید؟
اشک واقعی و تقویمی
رقص استقبال
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۵:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی  

اتمام حجت امام با خلخالی

آقای منتظری روز دوم پیروزی انقلاب، آذری قمی را به عنوان حاکم شرع معرفی کرد. وقتی پرونده ۴ ژنرال اول را برای او آوردند، گفت من باید پرونده‌ها را بررسی کنم. خلخالی گفت آذری یک شپش را هم نمی‌تواند بکشد. لذا حکم را به خلخالی دادند و او به جای ۴ نفر، ۸ نفر را اعدام کرد. امام به او پیام داد: من تعارف ندارم؛ اگر به جای چهار نفر، پنج نفر را اعدام کنی، نفر ششمی که اعدام می شود، خودت هستی! [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۵:۷ ق.ظ توسط اشرفی  

محاکمه موسولینی

موسولینی با هیتلر هم پیمان بود. وقتی او را به دادگاه آوردند، پرسیدند اسمت چیست؟ گفت: موسولینی. همین‌قدر که هویتش معلوم شد، بدون هیچگونه سؤال دیگری اعدامش کردند.
ایام انزوا، خاطرات آیت الله خلخالی، جلد دوم، صفحه ۸۶، برداشت آزاد
اشتر و گاو و قچی در پیش راه
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۱ ساعت ۹:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی  

آتش زدن جسد رضاخان

وقتی جسد رضاخان را از مصر به ایران می‌آوردند، من به اتّفاق نواب صفوی و واحدی از فدائیان اسلام بنزین تهیه کردیم تا جسد را مقابل حرم مطهر حضرت معصومه آتش بزنیم که عملی نشد.
خاطرات آیت الله خلخالی، جلد دوم، صفحه ۸۰، برداشت آزاد
استخوان‌های رضاشاه
سیلی پدر نواب صفوی به وزیر دادگستری
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۱ ساعت ۸:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی  

چمدان‌های شاه

شاه برای خارج کردن مایملک منقول خود دستور داد تعداد ۲۰۰ عدد چمدان در بازار سرّاج‌ها بسازند که در هر کدام از آن‌ها دو نفر آدم چاق به راحتی جای می‌گرفت.
خاطرات آیت الله خلخالی، جلد اول، صفحه ۲۶۴، برداشت آزاد
شصت و دو میلیون دلار
استخوان‌های رضاشاه
حساب‌های بانکی شاه
چمدان‌های محمود الزهار
+نوشته شده در شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی  

ما کشتیم شما هم بکشید

بیدآبادی، فرمانده نظامی تبریز می‌گفت: دنیا همین است، ما شما را کشتیم شما هم ما را بکشید. چشم مرا نبندید من خودم فرمان آتش می‌دهم ولی کسی به حرف او گوش نکرد. چشمش را بستند و فرمان آتش دادند.
صادق خلخالی، خاطرات آیت الله خلخالی، صفحه۳۶۸ برداشت آزاد
ابن مسعود سر ابوجهل را برید
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی  

کم کشتم

من حاکم شرع بودم و پانصد نفر از جانیانِ رژیم شاه را اعدام کردم و صدها نفر از عوامل غائله و شماری از قاچاقچیان مواد مخدر را کشتم و اکنون نه پشیمانم نه گله‌مند؛ تازه معتقدم که کم کشتم! خیلی‌ها سزاوار اعدام بودند که به چنگم نیفتادند.
ایام انزوا، صادق خلخالی، صفحه ۱۲، برداشت آزاد
کشته‌های جنگ بدر
اجرای حدود شرعی سید محمدباقر شفتی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی  

امام زمان در خواب شاه

شاه به آقای بروجردی گفته بود: من امام زمان را در خواب دیده‌ام و مرا تایید کرده‌اند. آقای بروجردی می‌گفت: دروغ می‌گوید، می‌خواهد ما را گول بزند.
صادق خلخالی، خاطرات آیت الله خلخالی، صفحه ۴۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی