+نوشته شده در پنجشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳ ق.ظ توسط اشرفی
فرزند ارشد آیت الله خلخالی (مهدی) میگوید: حدود ۶ ماه از آغاز جنگ میگذشت؛ من در شوری اقامت داشتم؛ یک روز وزارت خارجه، طی تلکسی اعلام کرد آیتالله خلخالی (پدر) وارد مسکو میشوند؛ بعد از ورود آقای خلخالی به مسکو ایشان از
لئونید برژنف درخواست ملاقات کردند که پاسخ منفی بود و تنها با ریاست شورای عالی امور مذهبی برای ایشان وقت ملاقات تنظیم شد. آقای خلخالی گفت شورویها خیال میکنند من برای زیارت به مسکو آمدهام. از ایشان پرسیدم هدف از ملاقات شما با برژنف چه بود؟ گفتند امام بنده را فرستاد که با برژنف ملاقات کنم و بگویم اگر آمریکاییها در سواحل جنوب ایران نیرو پیاده کردند ما از شما درخواست کمک میکنیم و میخواستیم نظر شما (شوروی) را بدانیم. اما روسها نفهمیدند من برای چه به مسکو آمدهام. [
اینجا]
زخمی که هرگز التیام نیافت
+نوشته شده در شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۶:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی
ظاهرا در گزارشی که دهه فجر در سال ۱۳۸۶ از تلویزیون پخش شد، مرحوم مرتضایی فر (وزیز شعار) در آن برنامه گفته بود: ... ساعت از هشت شب گذشته بود که حضرت امام تشریف آوردند و همه ما از خوشحالی اشک شوق می ریختیم و صلوات می فرستادیم؛ اما آیت الله خلخالی که بیش از همه از دیدن امام و سلامت کامل ایشان خوشحال شده و به وجد آمده بودند، ناخودآگاه با همان عبا و عمامه شروع کرد به رقصیدن جلوی امام! و امام هم از کار ایشان به شدت خنده شان گرفت. [
اینجا]
من: آیا انسان میتواند به زبانی که نمیداند سخن بگوید؟
اشک واقعی و تقویمیرقص استقبال
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۵:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی
آقای منتظری روز دوم پیروزی انقلاب، آذری قمی را به عنوان حاکم شرع معرفی کرد. وقتی پرونده ۴ ژنرال اول را برای او آوردند، گفت من باید پروندهها را بررسی کنم. خلخالی گفت آذری یک شپش را هم نمیتواند بکشد. لذا حکم را به خلخالی دادند و او به جای ۴ نفر، ۸ نفر را اعدام کرد. امام به او پیام داد: من تعارف ندارم؛ اگر به جای چهار نفر، پنج نفر را اعدام کنی، نفر ششمی که اعدام می شود، خودت هستی! [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۵:۷ ق.ظ توسط اشرفی
موسولینی با هیتلر هم پیمان بود. وقتی او را به دادگاه آوردند، پرسیدند اسمت چیست؟ گفت: موسولینی. همینقدر که هویتش معلوم شد، بدون هیچگونه سؤال دیگری اعدامش کردند.
ایام انزوا، خاطرات آیت الله خلخالی، جلد دوم، صفحه ۸۶، برداشت آزاد
اشتر و گاو و قچی در پیش راه
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۱ ساعت ۹:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی
وقتی جسد رضاخان را از مصر به ایران میآوردند، من به اتّفاق نواب صفوی و واحدی از فدائیان اسلام بنزین تهیه کردیم تا جسد را مقابل حرم مطهر حضرت معصومه آتش بزنیم که عملی نشد.
خاطرات آیت الله خلخالی، جلد دوم، صفحه ۸۰، برداشت آزاد
استخوانهای رضاشاهسیلی پدر نواب صفوی به وزیر دادگستری
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۱ ساعت ۸:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
بیدآبادی، فرمانده نظامی تبریز میگفت: دنیا همین است، ما شما را کشتیم شما هم ما را بکشید. چشم مرا نبندید من خودم فرمان آتش میدهم ولی کسی به حرف او گوش نکرد. چشمش را بستند و فرمان آتش دادند.
صادق خلخالی، خاطرات آیت الله خلخالی، صفحه۳۶۸ برداشت آزاد
ابن مسعود سر ابوجهل را برید
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی
من حاکم شرع بودم و پانصد نفر از جانیانِ رژیم شاه را اعدام کردم و صدها نفر از عوامل غائله و شماری از قاچاقچیان مواد مخدر را کشتم و اکنون نه پشیمانم نه گلهمند؛ تازه معتقدم که کم کشتم! خیلیها سزاوار اعدام بودند که به چنگم نیفتادند.
ایام انزوا، صادق خلخالی، صفحه ۱۲، برداشت آزاد
کشتههای جنگ بدراجرای حدود شرعی سید محمدباقر شفتی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی
شاه به آقای بروجردی گفته بود: من امام زمان را در خواب دیدهام و مرا تایید کردهاند. آقای بروجردی میگفت: دروغ میگوید، میخواهد ما را گول بزند.
صادق خلخالی، خاطرات آیت الله خلخالی، صفحه ۴۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی