نکات

این‌قدر گفتیم باقی فکر کن

ابن سینا می‌گوید وقتی بعضی از مشکلات پیش می‌آمد، وضو می‌گرفتم، نماز می‌خواندم، با خدا ارتباط برقرار می‌کردم، حل مشکل را از خدا می‌خواستم.
این‌قدر گفتیم باقی فکر کن/ فکر اگر جامد بود رو ذکر کن
ذکر آرد فکر را در اهتزاز/ ذکر را خورشید این افسرده ساز [1476]
اذیتم نکن حسینعلی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی  

زبان نظامی گنجوی

بعد از سخنرانی در دانشگاه باکو از من پرسیدند: نظامی گنجوی ترک است یا فارس؟ گفتم: این پایین‌ترین سطح سؤال است. هرکس در هرجا متولد می‌شود، زبان همانجا را دارد؛ اما وقتی بالا رفت به بشریت تعلق دارد. [اینجا]
علامه عسکری در ترکیه
مذهب مولوی
+نوشته شده در دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی  

توقف کن و بیندیش

مرحوم محمدتقی جعفری در سال ارتحال میرزا جواد ملکی تبریزی به دنیا آمد. معظم له در جلد سیردهم ترجمه و تفسیر نهج البلاغه می‌فرمایند: ای رهگذر حیات که از گذرگاه پر از مناظر زیبای دنیا می‌گذری و بیش از آن‌که راه پیش پایت را ببینی، زیبایی‌های اطرافت را می‌بینی!
لختی در این مسیر توقف کن و برای یک بار هم که شده بیندیش! چه کسی می‌داند؟ شاید همین رویارویی با خویشتن، مسیرت را عوض کند!
ترجمه المراقبات، دکتر کریم فیضی، صفحه ۴۴، برداشت آزاد [اینجا]
لحظه‌ای فرما درنگ
درآی تا صانع بینی
هر کس به تماشایی رفته است به صحرایی
+نوشته شده در سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۴:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی  

دعای عدیله بر بالین همسر علامه جعفری

همسر استاد محمدتقی جعفری در حال احتضار بود. علامه خودش را به بالین او رساند و دعای عدیله را از حفظ خواند. شهدالله انه لا اله الا هو...
تمجید از پوران رضوی شریعتی
نماز رهبر انقلاب بر پیکر همسر شهید مطهری
+نوشته شده در یکشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۷:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی  

کس نمی‌داند در این بحر عمیق

سنگ‌ریزه قرب دارد یا عقیق [عطار]
مرحوم آیت الله خویی به من گفت: میرزای نائینی (متوفای ۱۳۱۵ش) ده پانزده سال بعد از مرگش به خواب طلبه‌ای گلپایگانی آمد که به او اجازۀ اجتهاد داده بود. به مرحوم نایینی گفت: می‌دانم از آن‌طرف حرفی نخواهی زد؛ چون الفظ اینجا تحمل معنای آنجا را ندارند. اما بفرمایید ما اینجا چکار کنیم؟ میرزا گفت: مواظب رفتارتان با مردم باشید. کس نمی‌داند در این بحر عمیق/ سنگ‌ریزه قرب دارد یا عقیق [اینجا]
هیچ کافر را به خاری منگرید
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی  

مقام من به کجا رسیده است؟

محمدتقی جعفری می‌گوید: یکی از دوستان خوش ذوقم می‌گفت یک بار به فکرم افتاد که حتما مقام من پیش خدا خیلی بالا رفته است! با خودم گفتم بروم خدمت امام رضا(ع) زیارتی کنم و از حضرت بخواهم تا از خدا بخواهد که یک نفر از زُوّار جمله‌ای بگوید تا من بفهمم مقامم به کجا رسیده است! رفتم، زیارت کردم، ایستادم و به امام عرض کردم خودت می‌دانی برای چه آمده‌ام! در همین حال خانمی از جلوی من رد شد؛ من خیال کردم خانم برادرم است. رفتم از پشت سر سلام کردم اما خانم برادرم نبود. برگشت، گفت خیلی خری! من خنده‌ام گرفت، بدتر شد؛ گفت شک داری؟ به این امام رضا واقعا خری! [اینجا]
کدام امامزاده افضل است؟
نسبت دادن مشاهدات غیبی خود به دیگران
داستانی که علامه به دوستش نسبت داد
داستان سرایی سعدی
+نوشته شده در یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

تنبیه علامه جعفری

محمدتقی جعفری پایه چهارم و پنجم دبستان را در مدرسه اعتماد تبریز گذراند. روزی مدیر مدرسه که از دست خط محمدتقی ناراضی بود با ترکۀ آلبالو به کف دست او زد. سال‌ها گذشت و علامه برای سخنرانی در دانشگاه مشهد دعوت شد. مدیر مدرسه با خوشحالی جلو رفت و گفت: استاد! مرا می‌شناسید!؟ علامه لبخندزنان گفت: چه طور نشناسم؟ یادتان هست با آن تركۀ آلبالوی قرمز رنگ مرا زدید؟ مدیر سر به زیر انداخت. علامه گفت: كاش بیشتر می‌زدید. این مركب بدن، تازیانه می‌خواهد تا روح را به حركت درآورد.
علامه جعفری، محمد ناصری، صفحات ۱۵ و ۵۲، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۳:۵۵ ق.ظ توسط اشرفی  

کنش و واکنش

از تیر آه مظلوم ظالم امان نیابد/پیش از نشانه خیزد از دل فغان کمان را [صائب]
وقتی که شما تیر را رها می‌کنید، اول صدا می‌دهد بعد به نشانه می‌خورد. یک سیلی که به کسی زدی آن سیلی به شما خورده؛ منتها در این عالمِ طبیعت، حوادث در کنار یکدیگر نمی‌آید؛ بلکه یکی پس از دیگری می‌آید. امام حسین(ع) فرمود: فأمهلهم الله؛
یا سبو یا خم می یا قدح باده کنند/یک کف خاک در این میکده ضایع نشود [صائب]
این جهان کوه است و فعل ما ندا/ سوی ما آید نداها را صدا [مولوی]
كُلُّ نَفسِِ بِما كَسَبتْ رَهينَةٌ (مدثر ۳۸)
یکی از آقایان می‌گفت گنجشکی بالای دیوار منزل ما آشیانه داشت... [اینجا]
مکافات ابوجهل
برو بالا
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
+نوشته شده در دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی  

توحید مفضّل

توحید مفضّل، نام کتابی است که مفضّل بن عمر، چهار جلسه خدمت امام صادق(ع) رسید و فرمایشات آن حضرت را نوشت.
مجلس اول در بیان شگفتی‌های آفرینش انسان
مجلس دوم در بیان شگفتی‌های خلقت حیوانات
مجلس سوم در شگفتی‌های طبیعت
مجلس چهارم در مصالح وجود ناملایمات و مصائب
من: در مجلس اول کتاب، ضرورت وجود تناسب بین اجزاء، از شگفتی‌های خلقت است.
این کتاب در نرم افزار "گنجینه روایات" نور موجود است.
محمدتقی جعفری در منزل دکتر حسابی
+نوشته شده در پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۷:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

علامه جعفری در منزل دکتر حسابی

مدتی بعد از آن كه استاد جعفری از مشهد به تهران رفت، اطلاع یافت كه در منزل دكتر محمود حسابیِ فیزیكدان، جلسات علمی برگزار می‌شود. استاد تا پان عمر دکتر حسابی که به مدت ۲۴ سال به طول انجامید در این جلسات هفتگی، شركت می‌كرد. دكتر محمود حسابی نظریه جدیدی درباره «ذرات بنیادی» داشت. در یكی از این جلسات توضیحاتی درباره نظریه خود و ملاقاتش با انیشتین داد و گفت: هر ذره‌ای ‌كه در نظر گرفته شود؛ مثل الكترون‌ها یا پروتون‌ها، دامنه موجودیتش تا كهكشان‌ها نیز كشانده شده است و برای شناسایی دقیق آن باید اجزای دیگر عالم را نیز در نظر گرفت. استاد جعفری گفت: شیخ محمود شبستری مطلبی گفته است كه شبیه به نظریه شماست:
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست/كه هر جزئی به جای خویش نیكوست [بخش ۵۰]
اگر یك ذره را برگیری از جای/خلل یابد همه عالم سراپای [بخش ۸]
دکتر به وجد آمد و فریاد زد: شبستر كجاست؟ شبستری كیست؟! استاد جعفری با احترام پاسخ داد: شبستر یكی از شهرهای نزدیك تبریز و شیخ محمود شبستری از عرفای بزرگ قرن هشتم است. دكتر خودكاری آورد و از استاد جعفری خواست كه دوباره اشعار شبستری را بگوید تا یادداشت كند و در اولین فرصت آن را در كتاب گلشن راز بیابد. [اینجا]
علامه جعفری، محمد ناصری، صفحه ۵۸، برداشت آزاد [اینجا]
زیبایی تناسب است
+نوشته شده در پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۷:۰ ب.ظ توسط اشرفی  

دعوت به مبارزه با حرکت جوهری

استاد جعفری برای اقشار گوناگون مردم در مساجد و دانشگاه به سخنرانی پرداخت. ساواك برای كنترل این جلسات، مأمورانی می‌فرستاد تا از آن گزارش تهیه كنند و چون مأموران ساواك به درستی نمی‌توانستند از مباحث علمی و فلسفی استاد آگاه شوند، به ناچار از طریق منابع و مأموران متعدد از جلسات استاد گزارش تهیه می‌كردند؛ به طوری كه در طول سالیانی كه استاد زیر نظر ساواك بود، بیش از ۲۰ منبع از جلسه‌های ایشان گزارش داده‌اند. یكی از بازجویان ساواك، با اشاره به مباحث فلسفی استاد جعفری می‌گوید: ایشان با همین حركت جوهری، جوانان را به مبارز تبدیل می‌كند. [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۵:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی  

مادر محمدتقی جعفری

مادر علامه جعفری باسواد بود و قرآن را به خوبی می‌خواند. او قرائت قرآن را به محمدتقی تعلیم داد. محمدتقی چنان خوب قرائت قرآن را فرا گرفته بود كه وقتی در ۶ سالگی، برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او گفت: بارك الله! خیلی خوب خواندید! نیازی به درس‌های كلاس اول و دوم ندارید؛ از فردا وارد كلاس سوم شوید! [اینجا]
پدر محمدتقی جعفری
+نوشته شده در پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی  

پدر محمدتقی جعفری

نام پدرش کریم بود. کریم درس نخوانده بود، اما صدق و صفای خاصی داشت. او نانوا بود و هیچ وقت بدون وضو دست به خمیر نان نمی‌زد. در روزگاری كه تبریز دچار قحطی شده بود، در یكی از شب‌ها، ‌كریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگک و مقداری شیرینی خرید، در بین راه، دو نفر را در خرابه‌ای دید كه مشغول خوردن لاشه گوسفند و مرغ مرده‌ای بوده‌اند،‌ دلش به حال آنان سوخت و یكی از نان‌ها و شیرینی را به آن‌ها داد. چند قدمی دور نشده بود كه برگشت تا شاید بتواند كمك دیگری انجام دهد. دید آن دو دست به دعا برداشتند و گفتند: ای مرد مهربان! همچنان كه ما را خوشحال كردی، خدای بزرگ به تو فرزندی صالح و نیك عنایت فرماید و چشم تو را روشن كند. [اینجا]
مادر محمدتقی جعفری
+نوشته شده در پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۸ ب.ظ توسط اشرفی  

او معلم بود

پروفسور ولقاريس، رئيس دانشگاه الهيات آتن می‌گوید: علامه جعفری هرگز كسی را محكوم نمی‌كرد. او قاضی نبود بلکه معلم بود.
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۸:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی