برای امام صادق زمینه زعامت فراهم نشد و اگر فراهم میشد قطعا بهتر بود، ولی زمینه دیگری فراهم بود که حرکتهای علمی دنیای اسلام اعم از شیعه و سنی مربوط به امام صادق است. حوزههای شیعه که خیلی واضح است، حوزههای سنی هم مولود امام صادق است. چون جامع ازهر را که در رأس حوزههای سنی قرار دارد، شیعیان فاطمی تشکیل دادند و حوزههای دیگر اهل تسنن منشعب از جامع ازهر است.
مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه ۱۶۳، برداشت آزاد [
اینجا]
سیاست امام صادق(ع)
+نوشته شده در یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی
شایع بود که مهدی امت از صلب این وجود مقدس ظهور میکند. همان کاری که فرعون با بنی اسرائیل میکرد؛ چون شنیده بود کسی از بنی اسرائیل متولد میشود که زوال ملک فرعون و فرعونیها به دست او خواهد بود پسرهای بنی اسرائیل را میکشت و فقط دخترها را زنده نگه میداشت. يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ.
مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه ۲۴۸، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی
هرچه دوران ائمه به دوره امام عصر نزدیکتر میشد کار بر آنها سختتر میشد.
معتصم، محل زندگی امام عسکری و امام هادی علیهما السلام را در سامرا، محلی به نام العسکر که در واقع پادگان بود، انتخاب کرد تا تحت نظر باشند.
امام هادی در ۴۲ سالگی و امام عسکری در ۲۸ سالگی از دنیا رفتند. دوره امامت امام عسکری فقط ۶ سال طول کشید. تمام این مدت ۶ سال یا در حبس بودند یا ممنوع الملاقات؛ خواجه نصیر در آن دوازده بند خود هر یک از ائمه را با یک صفتی توصیف میکند که بیشتر در او ظهور داشته است. وجود مقدس امام عسکری علیه السلام به جلالت و هیبت و رُواء ممتاز بودند یعنی اساسا عظمت و هیبت و جلالت در قیافۀ ایشان بهنحوی بود که هرکس ایشان را ملاقات میکرد تحت تأثیر آن سیما قرار میگرفت. حتی دشمنان وقتی با حضرت روبهرو میشدند، نمیتوانستند در مقابل ایشان خضوع نکنند. محدث قمی در کتاب
انوارالبهیه داستانی در این زمینه نقل کرده است.
مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه ۲۴۷، برداشت آزاد [
اینجا]
دیو ددزاده اگر با تو ملکخو بنشیند
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی
حُدَیث مادر امام عسکری و جدۀ امام زمان است. به همین سبب به جده معروف است. مرحوم محدث قمی رضوان الله علیه در
الانوار البهیه مینویسد: ایشان بعد از امام عسکری مفزع الشیعه بود. مردی میگوید بعد از شهادت امام عسکری در خدمت عمه امام، حکیمه خاتون دختر امام جواد رفتم. گفت فعلا امام من فرزند اوست که الان مستور و مخفی است. گفتم حال که ایشان مخفی هستند اگر ما مشکلی داشته باشیم به کی رجوع کنیم؟ گفت به جده رجوع کنید. گفتم : عجب! آقا از دنیا رفت و به یک زن وصیت کرد؟! فرمود: امام عسکری همان کار را کرد که حسین بن علی کرد. حضرت وصی واقعی و باطنی امام حسین، علی بن الحسین بود ولی مگر بسیاری از وصایای خودش را در ظاهر به خواهرش زینب سلام الله علیها نکرد؟ عین این کار را حسن بن علی العسکری کرد.
مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه ۲۴۹، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۸:۱ ب.ظ توسط اشرفی
شب بیست و یکم است و علی بعد از نیمه شب از دنیا رفته است. تا علی از دنیا میرود فوراً امام حسن، امام حسین، محمد بن حنفیّه، جناب ابوالفضل و شش هفت نفر از خواص محرمانه علی را غسل دادند و کفن کردند و در نقطهای که ظاهراً خود علی(ع) قبلاً معین کرده بود دفن کردند. صبح بیست و یکم امام حسن(ع) صورت جنازهای را تشکیل داد و به مدینه فرستاد تا مردم خیال کنند علی(ع) را بردند مدینه دفن کنند. چون اگر خوارج میدانستند به مدفن علی جسارت میکردند.
سیری در سیرۀ ائمۀ اطهار، مرتضی مطهری، صفحه ۵۲، برداشت آزاد [
اینجا]
هلیکوپتر خالی آیت الله خامنهای تابوت خالی دکتر علی شریعتی
+نوشته شده در یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی
محمد پسر عبدالله محض است. از قضا خالی هم روی شانه دارد. در روايات است که امام زمان همنام پیغمبر است و خالی هم در پشت دارد، اولاد امام حسن خیال کردند و معتقد شدند كه مهدی امت، همين محمد است. ابوالفرج نقل میکند عبدالله محض برخاست خطبه خواند و مردم را دعوت کرد که بیایید با یکی از افراد خودمان بیعت کنیم. اینجا بود که منصور گفت: نه به عنوان مهدی امت، به عقیده من هم آن کسی که زمینه بهتر دارد همین جوان است. راست میگوید بیائید با او بیعت کنید. همه بیعت کردند. بعد هم از امام صادق دعوت کردند وقتی حضرت آمد فرمود: این کار را نکنید این مهدی نیست. ولی حاضر شد در قیام آنها شرکت کند.
سیری در سیرۀ ائمه اطهار، مرتضی مطهری، صفحه ۱۳۳، برداشت آزاد [
اینجا]
عبدالله محض فرزند حسن مثنی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی
ابوالفرج يك مورّخ اموی سنی است. به او «اصفهانی» میگويند چون ساكن اصفهان بوده ولی با اين كه اموی است يك مورخ سنی بی طرف است. شيخ مفيد در كتاب «ارشاد» از همين ابوالفرج نقل میكند نه از روايات اهل تشيّع!
سیرۀ ائمه، مرتضی مطهری، صفحه ۱۳۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی
مسعودی در مروج الذهب مینويسد: بعد از آن كه ابراهيم امام كشته شد و جريان در اختيار سفاح و ديگران قرار گرفت، ابوسلمه پشيمان شد و فكر كرد كه خلافت را از آل عباس به آل ابوطالب برگرداند. نامهای در دو نسخه نوشت و محرمانه فرستاد مدينه، يكی را برای امام صادق(ع) و ديگری را برای عبدالله محض. در نامه هم نوشت اختيار خراسان و کوفه به دست من است. اگر موافقت كنيد، اوضاع را به نفع شما برگردانم. هنگام شب بود فرستاده، ابتدا نامه را به حضرت صادق داد و گفت: اين نامه را از طرف شيعه شما ابوسلمه آوردهام. حضرت فرمود: ابوسلمه شيعه من نيست. بعد فرمود چراغ بياوريد. چراغ آوردند. نامه را نخواند، در حضور او جلوی چراغ گرفت و سوزاند، فرمود: به رفيقت بگو جوابت اين است. فرستادۀ ابوسلمه از آنجا برخاست و رفت نزد عبدالله محض، نامه را به او داد و او بسيار خوشحال شد. صبح زود سوار بر الاغش شد و رفت به خانه حضرت صادق جریان را گفت. امام صادق به او گفت: كِی اهل خراسان شيعه تو شدهاند كه میگويی شيعيان ما نوشتهاند؟ آيا ابومسلم را تو فرستادی به خراسان؟! اصلا تو يك نفر از اينها را میشناسی؟! عبدالله ناراحت شد. به حضرت گفت: اينها میخواهند پسرم محمد را به خلافت برگزينند و او مهدی امت است. فرمود: محمد تو مهدی امت نیست و اگر قيام كند قطعاً كشته خواهد شد. عبدالله بيشتر ناراحت شد جسارت کرد و گفت: تو روی حسادت اين حرفها را میزنی. ناراحت شد و رفت. هنوز فرستادۀ ابوسلمه از مدينه به كوفه نرسيده بود كه ابوسلمه را کشتند. بنابر اين جوابی كه عبدالله محض به اين نامه نوشت اصلا به دست ابوسلمه نرسيد.
سیرۀ ائمه، مرتضی مطهری، صفحه ۱۲۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی
مسعودی يك مورخ سنی مذهب است. چون ما ملاك تشيع و تسنن را اين میدانیم كه در مسئله خلافت، ابوبكر و غيره غاصب هستند، در حالی كه او احترام فوق العادهای برای خلفا قائل است. در عين حال به ائمه هم خيلی احترام میگذارد. به هر حال مسعودی از مورخين درجه اول اسلام است. كتاب «اثبات الوصية» را به او نسبت میدهند.
سیرۀ ائمه، مرتضی مطهری، پاورقی صفحه ۱۲۸، برداشت آزاد [
اینجا]
آثار مسعودی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی
يكی از كارهای زشت ابومسلم همين بود كه با ابوسلمه حسادت و رقابت کرد. بنی عباس ابوسلمه را که برایشان عزیزتر بود برای تبلیغ به کوفه و ابومسلم را به خراسان فرستادند. ابومسلم به ابوسلمه حسادت کرد. از همان خراسان مشغول تحريك شد. نامههايی به ابوالعباس سفاح نوشت، كه این مردِ خطرناك مايل است خلافت را از آل عباس به آل ابی طالب برگرداند. سفاح گفت: برای من چنين چيزی ثابت نشده و اگر هم باشد اين يك خيالی است كه برايش پيدا شده. ابومسلم به فكر افتاد خودش ابوسلمه را ازميان بردارد. ابوسلمه خيلی از شبها نزد سفاح میرفت و با يكديگر صحبت میكردند و آخرهای شب برمیگشت. ابومسلم عده ای را مأمور كرد، رفتند شبانه ابوسلمه را كشتند و چون اطرافيان سفاح، همراهِ قاتل يا قاتلان بودند خون ابوسلمه از بین رفت.
سیرۀ ائمه، مرتضی مطهری، صفحه ۱۲۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی
ابومسلم را بنی عباس به خراسان فرستادند نه اين خودش قیام کرد. اصل و نسبش هم هيچ معلوم نيست. معلوم نشده ايرانی است يا عرب؟ و اگر ايرانی است، اصفهانی است يا خراسانی؟ او غلامی جوان بود بيست و چند ساله كه ابراهيم امام او را به خراسان فرستاد. البته ابومسلم سردار خيلی لايقی است به مفهوم سياسی، ولی فوق العاده آدم بدی بوده، اساساً بويی از انسانيت نبرده است. ابومسلم نظير حجاج بن يوسف است. اگر عرب به حجاج بن يوسف افتخار كند، ما هم حق داريم به ابومسلم افتخار كنيم. حجاج هم خيلی مرد با هوشی بوده خيلی مرد با استعدادی بوده خيلی سردار لايقی بوده و خيلی به درد عبدالملك میخورده اما خيلی هم آدم ضد انسانی بوده و از انسانيت بويی نبرده است. می گويند در مدت حكومتش صد و بيست هزار نفر آدم كشته، و ابومسلم را می گويند ششصد هزار نفر آدم كشته. اين حرفها هم سرش نمی شد کسی را که می کشد ايرانی است يا عرب؟ كه بگوئيم تعصب ملی در او بوده است./سیرۀ ائمه، مرتضی مطهری، صفحه122 برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی
بنی عباس سه برادرند. به نام های ابراهيم امام، ابوالعباس سفاح و ابوجعفر منصور. اين سه برادر از نژاد عباس بن عبدالمطلب، عموی پيغمبرند. اين ها در اواخر عهد بنی اميه يك تشكيلات محرمانهای به وجود آوردند. خودشان در حجاز و عراق و شام مخفی بودند و اين تشكيلات را رهبری میكردند و نمايندگان آنها در اطراف و بيش از همه در خراسان مردم را عليه دستگاه اموی دعوت می كردند. ما نمی بينيم امام صادق در اين دعوت ها دخالتی كرده باشد ولی بنی العباس فوق العاده دخالت كردند و آنها واقعاً از جان خودشان گذشته بودند. مكرر هم میگفتند یا بايد كشته شويم و يا خلافت را از اموی ها بگيريم.
سیرۀ ائمه، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۹، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی
زيد پسر امام زين العابدين در حدود كوفه قيام كرد. مردم كوفه با او پيمان بستند و شکستند. و اين مرد در نزديكی كوفه كشته شد. با آنكه دوستانش شبانه نهر آبی را قطع كردند و در بستر آن قبری كندند و بدن او را دفن كردند و دو مرتبه نهر را در مسيرش جاری كردند كه كسی نفهمد قبر او كجاست، ولی همان حفّار گزارش داد و بعد از چند روز آمدند بدنش را بيرون آوردند و به دار آويختند.
سیرۀ ائمه، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۸ برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۲۷ ب.ظ توسط اشرفی
امام حسن(ع) پسری به نام حسن دارد که به او «حسن مثنّی» میگويند. در كربلا مجروح شد. با فاطمه بنت الحسين دختر حضرت سيدالشهداء ازدواج كرد. فاطمه همان كسی است كه در مجلس يزيد يك كسی به يزيد گفت اين دختر را به من ببخش و يزيد سكوت كرد، بار دوم گفت و حضرت زينب به او عتاب کرد، يزيد هم بدش آمد و به او فحش داد. اين دو فرزندی به نام عبدالله داشتند که به او «عبدالله محض» میگفتند. يعنی خالص از اولاد پيغمبر است. چون از طرف مادر نوه امام حسين و از طرف پدر نوه امام حسن است.
سیرۀ ائمه، مرتضی مطهری، پاورقی صفحه ۱۲۵، برداشت آزاد
نسب آیت الله العظمی بروجردی به حسن مثنی می رسد.
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۲۷ ب.ظ توسط اشرفی
برخی به امام رضا(ع) اعتراض كردند كه چرا ولایتعهدی مأمون را پذبرفت؟ فرمود: يوسف صدیق خودش تقاضا كرد: «اجعلنی علی خزائن الارض انی حفيظ عليم» چون می خواست از آن پست حسن استفاده كند، تازه عزيز مصر كافر بود، مأمون مسلمان فاسق است، يوسف پيغمبر بود، من وصی پيغمبرم، یوسف پيشنهاد كرد و مرا مجبور كردند./سیری در سیرۀ ائمه اطهار، مرتضی مطهری، صفحه233 برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی
در مجلس ولایتعهدی امام رضا(ع) آن مجلس عظيم را مأمون تشكيل می دهد و تمام سران مملكتی از وزراء و سران سپاه و شخصيتها را دعوت می كند و همه با لباسهای سبز كه شعاری بود كه آن وقت مقرر كردند شركت می كنند. البته اينكه لباس سبز چرا ؟ بعضی می گويند اين تدبير فضل بن سهل بود، زيرا شعار خود عباسي ها لباس سياه بود، فضل از آن روز دستور داد كه همه با لباس سبز بيايند ، و گفته اند در اين تدبير، روح زردشتيگری وجود داشت و رنگ سبز شعار مجوسی ها بود. ولی من نمیدانم اين سخن چقدر اساس دارد./سیری در سیرۀ ائمه اطهار، مرتضی مطهری، صفحه۲۲۱ برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی
شب بیست و یکم ، مردم هنوز نمیدانند که بر علی چه دارد میگذرد و علی بعد از نیمه شب از دنیا رفته است . تا علی از دنیا میرود فورا همان شبانه ، فرزندان علی ، امام حسن ، امام حسین ، محمد ابن حنفیه ، جناب ابوالفضل العباس و عدهای از شیعیان خاص - که شاید از شش هفت نفر تجاوز نمیکرد ند - محرمانه علی را غسل دادند و کفن کردند و در نقطهای که ظاهرا خود علی علیه السلام قبلا معین فرموده بود - که همین مدفن شریف آن حضرت است و طبق روایات ، بعضی از انبیای عظام نیز در همین سرزمین مدفون هستند در همان تاریکی شب دفن کردند و احدی نفهمید . بعد محل قبر را هم مخفی کردند و به کسی نگفتند . فردا مردم فهمیدند که دیشب علی دفن شده . محل دفن علی کجاست ؟ گفتند لازم نیست کسی بداند ، و حتی بعضی نوشتهاند امام حسن علیه السلام صورت جنازهای را تشکیل دادند و فرستادند به مدینه که مردم خیال کنند که علی ( ع ) را بردند مدینه دفن کنند . چرا ؟ به خاطر همین خوارج . برای اینکه اگر اینها میدانستند علی را کجا دفن کردهاند ، به مدفن علی جسارت میکردند ، میرفتند نبش قبر میکردند و جنازه علی را از قبر خودش بیرون میکشیدند . تا خوارج در دنیا بودند و حکومت میکردند ، غیر از فرزندان علی و فرزندان فرزندان علی ( ائمه اطهار ) کسی نمیدانست علی کجا دفن شده است . تا اینکه آنها بعد از حدود صد سال منقرض شدند ، بنی امیه هم رفتند ، دوره بنی العباس رسید ، دیگر مزاحم این جریان نمیشدند ، امام صادق علیه السلام برای اولین بار [ محل قبر علی علیهالسلام را ] آشکار فرمود . همین صفوان معروفی که شما در زیارت عاشورا یک دعائی میخوانید که در سند آن نام او آمده است ، میگوید من خدمت امام صادق در کوفه بودم ، ایشان ما را آورد سر قبر علی ( ع ) و فرمود قبر علی اینجاست و دستور داد - ظاهرا برای اولین بار - یک سایبانی برای قبر علی ( ع ) تهیه کنیم ، و از آنوقت قبر علی علیه السلام آشکار شد.
سیری در سیرۀ ائمۀ اطهار، مرتضی مطهری، صفحه ۵۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۰ ق.ظ توسط اشرفی