صَمت، خاموشى است
جوع، گرسنگى
سَهَر، بيدارى
خلوت، گوشه گيرى
ذكر به دوام، هميشه به ياد حق بودن!
در چهارتای اوّل، خير الأمور أوسطها و در پنجمى خوشا آنانكه دايم در نمازند.
الَّذِينَ هُمْ عَلىٰ صَلاٰتِهِمْ دٰائِمُونَ
مبادا خواجه غافل بخورد و غافل بخوابد كه به قول عارف همهدانِ همدان، باباطاهر عريان:
هر آن كو غافله غافل خوره تير
مجموعه آثار حسن زاده آملی، دستورالعملهای اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۲۵، برداشت آزاد [
اینجا]
تا حالا شکار رفتی؟
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی
لهو به معنای بازدارندگی است. البته نه بازدارندگی عملی؛ که کسی جلوی انسان را بگیرد و او را از رفتن باز دارد. بلکه بازدارندگی فکری و روحی؛ مولوی مثال میزند به زمانی که بچهها برهنه میشوند تا بازی کنند. چنان سرگرم بازی میشوند که لباس خود را فراموش میکنند.
شد برهنه وقت بازی طفل خرد/ دزد از ناگه قبا و کفش برد
آن چنان گرم او به بازی در فتاد/ کان کلاه و پیرهن رفتش ز یاد
شد شب و بازی او شد بیمدد/ رو ندارد کو سوی خانه رود
نی شنیدی انما الدنیا لعب/ باد دادی رخت و گشتی مرتعب
پیش از آنک شب شود جامه بجو/ روز را ضایع مکن در گفت و گو [
مولوی]
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۴، صفحه ۱۴۸، برداشت آزاد [
اینجا]
غفلت داداآیا لهو هم جد است؟میشمارم برگهای باغ را
+نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۴۰ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۶:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی
تا حالا شکار رفتی؟ با اینکه جلوی چشمانت را نگاه میکنی و همه جا را میبینی اما گودال جلوی پایت را نمیبینی! میلغزی و توی گودال میافتی! من هم لغزیدم! برای زنم بود؟ نمیدانم! برای بچه؟ برای خانه؟ برای نان گرم؟ برای تشک نرم؟ نمیدانم دادا نمیدانم! اما لغزیدم! 01:05:15
لهو به معنای بازدارندگی است
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۶:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی
من سالها در فلسفۀ آنالاتیک عمرم را گذراندهام و خیلی خوب میفهمم که مولوی چه میگوید. به کسی که گره از کیسۀ خالی باز میکند میگوید: گرفتم که گره را باز کردی، آخرش چه؟ افتخار هم بکن که بنده گرهگشایی کردم. بله گرهگشایی کردی اما گره از کیسه خالی باز کردی! ممکن است همۀ عمر ما برای باز کردن گره از یک کیسه خالی صرف شود که یکی گره بزند و دیگری باز کند. یک بار هم از خودمان نپرسیم که وقتی گرهها باز شد آیا چیزی گیر کسی میآید؟ این همان غفلت است. معنای غفلت این است که آدمی تصویر بزرگ را نبیند و به یک موضوع کوچک خود را مشغول کند.
عقده را بگشاده گیر ای منتهی/ عقدهٔ سخت است بر کیسهٔ تهی
سروش، زیر و زبر، دقیقه51، برداشت آزاد
غفلت دادا
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۴:۵۰ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۵:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی