نکات

محی الدین شوهرمادر صدرالدین

محی الدین عربی شاگردی به نام صدرالدین قونوی دارد که بعد از محی‌الدین، بزرگترین عارف شمرده می‌شود. صدرالدین قونوی که اهل قونیه‌ در ترکیه است، پسر زن محی‌الدین بود، یعنی محی‌الدین هم استاد و هم شوهر مادرش بود. مولوی معاصر صدرالدین قونوی است. صدرالدین در مسجدی امام‌ جماعت بود و مولوی به او اقتدا می‌کرد. افکار محی‌الدین توسط صدرالدین قونوی به مولوی انتقال پیدا کرد.
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۲۰، برداشت آزاد [اینجا]
نماز صدرالدین قونوی
+نوشته شده در دوشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی  

آیات آفاق و انفس در کنار یکدیگر است

در مکتب عرفان روی دل بسیار تأکید شده و جهان‌ بیرون و طبیعت خیلی تحقیر شده است. حال آنکه در کلام منسوب به‌ امیرالمؤمنین، عالم، عالم اکبر است و انسان، عالم اصغر!
أتزعم انک جرم صغیر
و فیک انطوی العالم الاکبر
حالا اگر این منطق را بر منطق قرآن هم عرضه بداریم، می‌بینیم که قرآن این قدر به طبیعت بی‌اعتنا نیست؛ بلکه آیات آفاق و انفس در کنار یکدیگر است. سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم؛ البته من قبول دارم که عالی‌ترین و شریف‌ترین معرفت‌ها برای انسان، در درون خود انسان و از درون خود او می‌آید ولی نه این‌که دیگر طبیعت آیت حق نباشد و فقط دل، آئینه خدا باشد، نه؛ دل یک آینه و طبیعت آینۀ دیگر خداست.
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۲۰۳، برداشت آزاد [اینجا]
شنیدستم که هر کوکب جهانی است
انسان عالم کبیر است
ای کمان و تیرها بر ساخته
فرق فقیه با صوفی چیست؟
+نوشته شده در یکشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۰ ق.ظ توسط اشرفی  

انسان طالب کمال مطلق است

انسان موجودی است که‌ نمی‌تواند عاشق محدود باشد بلکه انسان عاشق کمال مطلق است؛ یعنی عاشق خداست. حتی منکر خدا هم عاشق خداست ولی راه را گم‌ کرده‌ است؛ معشوق را گم کرده‌ است.
محی‌الدین عربی می‌گوید: ما اَحَبَّ اَحَدٌ غَیْرَ خالِقِهِ کسی غیر از خدا را دوست نداشته است و هنوز در دنیا یک نفر پیدا نشده که غیر خدا را دوست داشته باشد. ولکنه تعالی احتجب تحت اسم زینب و سعاد و هند و غیر ذلک لکن خدای متعال در زیر این نام‌ها پنهان شده است. می‌گوید: پیغمبران نیامده‌اند که عشق خدا را به بندگان یاد دهند بلکه آمده‌اند راه‌های کج و راست را به مردم نشان دهند.
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۹۵، برداشت آزاد [اینجا]
نرم افزار دانشنامۀ اخلاق اسلامی ۲، الفتوحات المکیة، محيی الدين بن عربی، جلد ۲، صفحه ۳۲۶
وصال مدفن عشق است
عشق مجازی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۴:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

محی الدین عربی در بیان مرتضی مطهری

محی الدین عربی پدر عرفان‌ اسلامی است. یعنی از قرن هفتم به بعد، تمام عرفا شاگردان‌ مکتب محی‌الدین هستند. که یکی از آنها مولوی است. محی‌الدین، مردی عربی نژاد از اولاد حاتم طائی و اهل اندلس بود که در شام از دنیا رفت و در همانجا دفن شد. به همین اعتبار او را شامی می‌گویند. او شاگردی به نام صدرالدین قونوی دارد که بعد از محی‌الدین، بزرگترین عارف شمرده می‌شود. صدرالدین قونوی که اهل قونیه‌ در ترکیه است، پسر زن محی‌الدین بود، یعنی محی‌الدین هم استاد و هم شوهر مادرش بود. مولوی معاصر صدرالدین قونوی است . صدرالدین در مسجدی امام‌ جماعت بود و مولوی به او اقتدا می‌کرد. افکار محی‌الدین توسط صدرالدین قونوی به مولوی انتقال پیدا کرده است.
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۲۰، برداشت آزاد [اینجا]
محی الدین عربی در بیان امام خمینی
محی‌الدین عربی در بیان حجت هاشمی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۳:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

خداوند دو حجّت دارد

موسی بن جعفر سلام الله علیه می‌فرماید: خدا دو حجّت دارد؛ حجت ظاهر که پیامبرانند و حجت باطن که عقل است و این دو حجت مکمل‌ یکدیگرند.
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۱۵۴، برداشت آزاد [اینجا]
چرا جهّال یهود ملامت شدند؟
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی  

ملامتیان

روش ملامتی که در میان بعضی از متصوفه معمول بوده است، نقطه مقابل روش ریاکاری است. آدم ریاکار باطنش بد است ولی تظاهر به خوبی می‌کند، آدم ملامتی باطنش خوب است ولی تظاهر به بدی می‌کند تا مردم به او اعتقاد نداشته باشند مثلًا شراب‌خوار نیست ولی تظاهر به شرابخواری می‌کند. از نظر اسلام هر دو مردود است.
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۲۲۹، برداشت آزاد [اینجا]
دگر به خُفیه نمی بایدم شراب و سماع
تعریف از خود
الفاظ رکیک مولوی
اشتهار خلق بندی محکم است
باطن فقط از طریق ظاهر قابل حصول است
گفت و خوش گفت
شعار و عمل
دوش چه خورده‌ای دلا ؟
+نوشته شده در شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

صعصعه بر سر قبر علی(ع)

وقتی علی(ع) را دفن کردند «صعصعه» یک مشت خاک از قبر حضرت برداشت و بر سر خود ریخت. بعد دستش را روی قلبش گذاشت و شروع کرد به سخن گفتن با علی(ع): «السَّلامُ عَلَیکَ یا اَمیرَالمؤمِنینَ، لَقَد عِشتَ سعیداً وَ مِتَّ سَعیداً» علی جان چه سعادتمند زندگی کردی و چه سعادتمند از دنیا رفتی! علی جان تو در خانه خدا متولد شدی و در خانۀ خدا شهید شدی! علی جان تو چقدر بزرگ بودی و این مردم چقدر کوچک بودند! به خدا قسم اگر مردم برنامۀ تو را اجرا کرده بودند «لاکَلُوا مِن فَوقِهِم وَ مِن تَحتِ اَرجُلِهِم» نعمتهای خدا از زمین و آسمان می جوشید. ولی افسوس که قدر تو را ندانستند و فرقت را شکافتند.
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۱۴۶، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی  

فرق مارقین با قاسطین

فرمود: بعد از من، مارقین(خوارج) را نکشید. اینها با قاسطین (اصحاب معاویه) فرق دارند، مارقین حق را می خواهند ولی احمقند و اشتباه کرده اند، ولی قاسطین حق را می شناسند و با آن مبارزه می کنند.
انسان کامل، مرتضی مطهری، صفحه ۱۴۴، برداشت آزاد [اینجا]
مرگ انسایت در عاشورا
+نوشته شده در دوشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱:۷ ب.ظ توسط اشرفی  

وصیت بیست ماده ‏ای امام علی(ع)

روز نوزدهم رمضان، اندكی بعد از طلوع فجر، ضربت خورد و در نيمه‏‏‌های شب بيست و يكم، روح مقدسش به عالم بالا پرواز كرد. در لحظات آخر همه دور بستر علی(ع) جمع بودند. زهر به بدن مباركش‏ خيلی اثر كرده بود و گاهی وجود مقدسش از حال می‌‏رفت و به حال اغما درمی‏‌آمد، ولی همين‌كه به هوش می‏‌آمد سخن می‌گفت. آخرين موعظه علی(ع) همان موعظه‌ی بيست ماده‌ای است. حسنم! حسينم! همۀ‏ فرزندانم و همۀ مردمی كه تا قيامت سخن من به آن‌ها می‏‌رسد، با شما هستم!
الله الله فی الايتام
الله الله فی القرآن
الله الله فی جيرانكم
الله الله فی بيت ‏ربكم
الله الله‏ فی الصلوة
الله الله فی الزكوة
يك يك بيان می‏‌كند. وقتی آن مطالبی را كه در نظر داشت بگويد گفت، آن‌ها كه چشمشان به لب‌های علی بود، ديدند كه حال‏ مولا بيشتر منقلب شد و عرقی به پيشانی مقدسش نشست و علی(ع) توجهش را از مخاطبين سلب كرد. همه متوجه لب‌های علی بودند تا ببينند ديگر چه می‏‌خواهد بگويد. ديدند صدای علی(ع) بلند شد: اشهد ان لااله الا الله، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله...
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۱۱۷، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی  

ما كنت الّا كقارب ورد و طالب وجد

در بستر افتاده و ساعت به ساعت سموم روی بدن‏ مقدسش بيشتر اثر می‌گذارد. اصحاب ناراحتند، گريه می‌کنند، ناله می‌کنند ولی امام می‌فرماید: ما كنت الا كقارب ورد و طالب وجد! مثل من، مثل عاشقی است كه به معشوق خود رسيده و مثل ‏كسی است كه در يك شب ظلمانی آب پيدا كرده باشد.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند/ واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
چه مبارك سحری بود و چه فرخنده شبی/ آن شب قدر كه اين تازه براتم‏ دادند
اين بيت، همان فزت و رب الكعبة را می‌گوید. از غصه‏ نجاتم دادند، يعنی فزت و رب الكعبة!
انسان کامل، مرتضی مطهری، صفحه116 برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۷ ب.ظ توسط اشرفی  

وصیت امام علی(ع)

فرمود: يا بنی‏ عبدالمطلب! لا الفينكم تخوضون دماء المسلمين خوضا، تقولون قتل اميرالمؤمنين قتل اميرالمؤمنين، ألا لا تقتلن بی إلا قاتلی! اولاد عبدالمطلب! نكند وقتی كه من از دنيا رفتم، بين مردم بيفتيد و بگویيد اميرالمؤمنين شهيد شد، فلان كس محرك بود، فلان كس دخالت داشت و اين‏ و آن را متهم كنيد، نمی‌‏خواهم دنبال اين حرف‌‌ها برويد، قاتل من يك نفر است. به امام حسن(ع) فرمود: فرزندم حسن! بعد از من اختيار او با توست‏، اگر می‌‏خواهی آزادش كنی، آزاد كن و اگر می‏‌خواهی قصاص كنی، او فقط يك ضربه به من زده است، به او يك ضربه بزن، اگر کشته شد، شد و اگر کشته نشد، نشد. باز هم سراغ اسيرش را می‌‏گيرد. آيا به اسيرتان غذا داده‏‌ايد؟ آب داده‌‏ايد؟ كاسه‌‏ای شير برایش می‌‏آورند، مقداری می‌‏نوشد، می‏‌گويد بقیه را به او بدهيد تا گرسنه نماند.
در شجاعت شير ربانی‌استی/ در مروت خود كه داند كيستی
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۱۱۵، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی  

گفت و گوی ام کلثوم با ابن ملجم

وقتی ام کلثوم به ابن ملجم می‌گوید: پدر من با تو چه کرده بود که چنین کاری کردی‌؟ امیدوارم پدرم سلامتی خود را باز یابد و روسیاهی‌ برای تو بماند، آن لعین ازل و ابد گفت: من سمی به این شمشیر خورانیده‌ام که اگر بر سر همه مردم کوفه هم یکجا وارد می‌شد، همه را از بین می‌برد. مطمئن باش پدرت زنده نمی‌ماند. اما شگفتی‌‌های علی(ع) را ببینید که وصیت می‌کند با اسیرتان مدارا کنید.
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۱۱۴، برداشت آزاد [اینجا]
تاريخ الطبري: ج 5 ص 146، المعجم الكبير: ج 1 ص 99 ح 168، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 436، مقاتل الطالبيّين: ص 49 عن عبد اللّه بن محمّد الأزدي؛ الإرشاد: ج 1 ص 21 كلاهما نحوه وراجع الطبقات الكبرى: ج 3 ص 37 واسد الغابة: ج 4 ص 113 الرقم 3789 [وجود ندارد حتی نسخه چاپی] و الكامل للمبرّد: ج 3 ص 1119 و تاريخ دمشق: ج 42 ص 559.
علی ای همای رحمت
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی  

امام علی(ع) در بستر شهادت

علی(ع) را آوردند و در بستر خواباندند. طبيبی به نام اثيربن ‏عمرو را كه از تحصيل كرده‌های جندی شاپور بود و در كوفه می‌‏زيست برای‏ معاينه ‌ی زخم امام آوردند. حضرت را با وسایل آن زمان معاينه كرد. نوشته ‏اند رگی از شش گوسفند را كه گرم بود لای زخم گذاشت و با اين آزمايش فهميد كه زهر وارد خون حضرت شده است. لذا نسبت به درمان اظهار عجز كرد. معمولاً احوال مريض لاعلاج را به خود مريض نمی‌‏گويند ولی او می ‏دانست كه علی‏(ع) كسی نيست كه لازم باشد احوالش را به كسان او بگويد. لذا عرض‏ كرد: يا اميرالمؤمنين! اگر وصيتی داريد بفرمایید.
انسان کامل، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

دو جمله آخر عمر امام علی(ع)

استاد مطهری بعد از اینکه زندگی امام علی(ع) را به دوره های مختلف تقسیم می‌کند شگفت انگیزترین دورۀ زندگی آن حضرت را حدود چهل و پنج ساعت یا کمتر از دو شبانه روز آخر عمرش می‌داند که وقتی ضربت به فرق مبارکش وارد شد دو جمله از او شنیده شد. یکی اینکه این مرد را بگیرید و دیگر اینکه فزت و رب الکعبة!
انسان کامل، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۳، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی