مسجد جمکران مسجدی است در حاشیه شهر قم و در فاصله حدود ۸ کیلومتری حرم حضرت معصومه (س) که بنا به نقل محدث نوری به حضرت مهدی(عج)، منسوب است و به سبب نزدیکی به روستای جمکران، به این نام شهرت یافته است.
در محوطه بیرونی مسجد، و در پشت ساختمان مسجد مقام، چاهی وجود دارد که به چاه عریضه معروف است. برخی از شیعیان با اعتقاد به تقدس این چاه، عریضه و نامههای خود به امام زمان را در آن میاندازند. به گفته برخی از پژوهشگران، برای چاه سندی یافت نشده و هیچ یک از مراجع تقلید برای آن قداستی قائل نیستند. آیتالله خامنهای و آیتالله مکارم شیرازی با انداختن نامه به داخل چاه مذکور مخالفت کردهاند. [
اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۹:۴۹ ق.ظ توسط اشرفی
آشیخ آقابزرگ با سردار کابلی خیلی رفیق بود، مدّتی مهمان ایشان بود و در همانجا کتابهای وی را فهرست کرد. آقاشیخ آقابزرگ در الذریعه تاریخ فراغ از تألیف فصل الخطاب را دو شب مانده به پایان ماه جمادی الآخره ۱۲۹۲ ضبط کرده و تاریخ ولادت سردار کابلی را ۱۸ محرم ۱۲۹۳ در کابل ضبط کرده است. یعنی سردار کابلی حدود شش ماه بعد از تألیف فصل الخطاب متولّد شده است.
دفاع محدث نوری از خودانتقاد امام خمینی به محدث نوریانگیزه نوشتن کتاب فصل الخطاب
+نوشته شده در سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی
صاحب «فصل الخطاب» کسی است که کتابهایش نه فایده علمی دارد و نه فایده عملی؛ بلکه تنها عبارت است از طرح احادیث ضعیف و غیرمعتبر که علما از عمل به آنها اعراض کرده و بزرگان پیشگام و خردمند ما، مانند محمدون ثلاث ـ رحمهم الله ـ [یعنی شیخ کلینی، شیخ صدوق، و شیخ طوسی] از نقل آنها دوری جستهاند. وضعیت کتابهای روایاتش غالبا مانند مستدرک چنین است و از دیگر کتابهایش نپرس که مملو است از قصهها و حکایات غریبی که اغلب آنها به شوخی شبیهتر است تا جدی! او ـ رحمه الله ـ شخص صالح و جستوجوگری بود؛ لکن اشتیاقش به جمعآوری روایات غیرمعتبر و مطالب عجیب و غریب و مسائلی که عقل سلیم و فکر درست آن را نمیپذیرد، بیشتر از [گردآوری] سخنان نافع بود، و عجب از معاصرین هوشیارش که چگونه غافل شدند و شد آنچه شد [یعنی قول به تحریف قرآن] که آسمانها برای آن بگریند و و نزدیک بود زمین تکهتکه شود.
امام خمینی، انوارالهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، صفحه ۶۵، برداشت آزاد [
اینجا]
انگیزه نوشتن کتاب فصل الخطاب
+نوشته شده در سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی
حاجی نوری بعد از اینکه كتاب «فصل الخطاب فى تحريف كتاب ربّ الأرباب» را نوشت، بزرگان حوزه علميّه نجف اشرف آنقدر انكار کردند که حاجى نورى ناچار شد رسالهاى در دفاع از خود بنويسد و بگوید منظور من عدم تحريف قرآن بود اما از تعبيرات من برداشت سوء شده است.
ناصر مکارم شیرازی، شیعه پاسخ میگوید، جلد ۱، صفحه ۲۱، برداشت آزاد [
اینجا]
از آقابزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشّیعه، جلد ۱۶ از ۲۵، صفحه ۲۳۱، الکترونیکی [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۸:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی
حکایت خیلی عجیب را محدث نوری، استاد شیخ عباس قمی در کتاب درالسلام میآورد که فلان از فلان نقل کرد و آخرین سلسلهی نقل میگوید: من دوستی داشتم که عشّار و باجگیر بود. وقتی مُرد، پس از دو ماه او را به خواب دیدم که آراستگی او حکایت از زندگی متنعمانه داشت. گفتم با آن زندگی که در دنیا داشتی چگونه به این مقام رسیدی؟ گفت تا دو ماه در قعر جهنم بودم، تا اینکه خانمی را در مقبرهی ما دفن کردند. تا حالا سه بار امام حسین به دیدنش آمده است و بار سوم دستور داد که عذاب را از کل آن مقبره بردارند. و اکنون من در بهشتم. میگوید از خواب بیدار شدم سراغ آن خانم را گرفتم و از همسرش که همسایهی ما بود پرسیدم خانم شما چه ویژگی داشت؟ گفت هیچ نداشت الا اینکه هر روز زیارت عاشورا میخواند. این را گفتم تا به شما بنمایانم که نه تنها در میان عامهی مردم، بلکه در میان خاصه و عالمان هم چنین اندیشهای وجود داشته است. خدا رحمت کند مرحوم مطهری را که عمری برای زدودن خرافات از حول و حوش داستان کربلا کوشید.
سروش، زیارت عاشورا، دقیقه ۷، برداشت آزاد
من: این حکایت درست باشد یا نباشد...
پوست و پوستینانتقاد امام خمینی به محدث نوری
+نوشته شده در جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱:۰ ق.ظ توسط اشرفی