امام حسین(ع) روز هشتم ذیحجه سال ۶۰ قمری از مکه عازم کوفه شد اما روز دوم محرم ۶۱ هجری قمری در کربلا متوقف شد. بنابر این حرکت امام از مکه تا کربلا بیست و چهار یا بیست و پنج روز طول کشید. یعنی در بین راه به سپاه هزار نفری عبیدالله به فرماندهی حربن یزید تمیمی روبرو شد که از سوی حصین بن نمیر مأموریت داشت در جادۀ مکه و کوفه بگردد و در صورت برخورد با امام(ع) مانع ورود آن حضرت به کوفه شود. وقتی امام با سپاه خسته و تشنۀ حربن یزید روبرو شد آن ها را سیراب کرد. حربن یزید در برابر این مهربانی منفعل شد اما نامهای از عمربن سعد به او رسید که به امام سخت بگیرد و ایشان را از بیابانی خشک و فاقد آب و آبادانی عبور دهد حر چنین کرد تا اینکه روز دوم محرم ۶۱ هجری قمری حضرت را در سرزمینی غیرآباد متوقف کرد. امام پرسید نام این سرزمین چیست؟ گفتند: کربلا! فرمود: اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء جدم محمد مصطفی به من خبر داد قبر ما در این سرزمین واقع میشود.
الارشاد، شیخ مفید، صفحه ۴۱۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۴:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی
شيخ مفيد: از ۷۰ نفری که مسلمانان در جنگ بدر كشتند ۳۶ نفر را على(ع) به تنهايى كشت.
کم کشتم
+نوشته شده در سه شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی
وقتی امام حسن از دنیا رفت امام حسین او را غسل داد و کفن کرد و بر تابوتی قرار داد تا برای دیدار نزد قبر جدش پیغمبر(ص) ببرند. مروان که حاکم مدینه بود با دستيارانش از بنى اميه خیال کردند كه بنى هاشم مى خواهند جنازه را نزد رسول خدا(ص) دفن كنند. آمدند تا در مقابل بی هاشم بایستند. عایشه هم سوار بر استر آمد و گفت چرا می خواهید کسی را که من دوست ندارم به خانه ام بیاورید؟ مروان گفت: چرا باید عثمان در دورترین جای مدینه دفن شود و امام حسن با پیامبر؟ ابن عباس گفت: مروان! از راهی که آمدی برگرد امام حسن وصیت کرده مرا کنار قبر جده ام فاطمه بنت اسد دفن کنید اگر وصيت كرده بود با پيغمبر (ص) دفن كنيد تو توان ممانعت نداشتی. بعد رو به عایشه کرد و گفت: عایشه! یک روز بر شتر و یک روز بر قاطر سوار می شوی! بعد هم امام را در بقیع به خاک سپردند.
ارشاد، شیخ مفید، جلد ۲، صفحه ۱۸، برداشت آزاد
من: شیخ مفید بر عدم قصد تدفین امام در کنار پیغمبر تصریح دارد و اشارهای هم به تیراندازی نکرده است.
قدرت امام حسن مجتبی(ع)
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی
جَعده ـ جُعده، همسر امام حسن مجتبی است. معاويه به او پيغام داد اگر به امام زهر بخورانی هم صدهزار دينار برايت میفرستم و هم تو را برای پسرم يزيد میگيرم. جعده، دختر اشعث بن قيس هم اين کار را انجام داد. معاويه به او پول داد اما به همسری يزيد نگرفت. بعد از آن کسی از خاندان طلحه او را گرفت. هر وقت هم بين فرزندانش با قبايل ديگر گفت و گويی در میگرفت سرزنش میکردند که شما فرزندان همان زنی هستيد که به شوهرش زهر خوراند.
ارشاد، شيخ مفيد، جلد ۲، صفحه ۱۷، برداشت آزاد
به یادگار کسی دامن نسیم صبااز گندم ری نخواهی خوردمرد نمازی و مسجد و سگ
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی
مؤذن که اذان گفت، حضرت به حر فرمود: میخواهی با اصحابت نماز بخوانی؟ حر گفت: نه؛ میخواهیم با تو نماز بخوانیم و خواندند.
ارشاد، شیخ مفید، جلد ۲، صفحه ۷۹، برداشت آزاد
دزد روزهدار
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۷:۴۶ ق.ظ توسط اشرفی
حُر، تا اذان ظهر با امام همراهی کرد. ظهر که شد، امام به حجاج بن مسرور فرمود اذان بگو تا نماز بخوانیم. آنگاه عبا و قبا و نعلین پوشید و فرمود مردم! من خودم نیامدم. شما دعوتم کردید. حالا هم اگر بر همان عهدید، بمانم و الّا برگردم همان جایی که بودم. همه ساکت ماندند و کسی کلمهای حرف نزد.
ارشاد شیخ مفید، جلد ۲، صفحه ۷۹، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۷:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی