راست شبیه به دروغ
عنصرالمعالی در کتاب قابوسنامه، پس از این که به راست گویی توصیه میکند، از راستِ شبیه به دروغ هم نهی میکند. میگوید چرا انسان راست نامقبولی را بگوید که مثل حکایت من با ابوالسّوار شود؟
روزی ابوالسّوار از من خواست تا از ولایت گرگان برایش سخن بگویم. من گفتم در گرگان دِهی است که هر گاه زنان بخواهند از چشمه آب بیاورند، یکی از آنها جلوی دیگران راه میرود تا مبادا پای کسی روی کرمهای سبز رنگی که روی زمین وجود دارد قرار بگیرد و کرم بمیرد و آب سبویی که زنان بر سر دارند بگندد و آن زن مجبور شود دوباره به چشمه برگردد و آب بردارد!
من این گفتم و ابوالسّوار روی در هم کشید و صورت از من بگرداند. بعد از چند روز به کسی گِله کرد که عنصرالمعالی مرا کودک پنداشته که با من چنین سخن گفته است.
به ناچار درخواست کردم تا از گرگان طوماری آوردند که سخن من به امضای دویست نفر گواهی شده بود. آن را نزد ابوالسّوار بردم؛ خواند و تبسم کرد و گفت: من نمیگویم تو دروغ گفتی اما چرا راستی را میگویی که اثباتش به چهار ماه وقت و دویست نفر شاهد نیاز داشته باشد؟
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
دروغی میسرایم راستمانند
روزی ابوالسّوار از من خواست تا از ولایت گرگان برایش سخن بگویم. من گفتم در گرگان دِهی است که هر گاه زنان بخواهند از چشمه آب بیاورند، یکی از آنها جلوی دیگران راه میرود تا مبادا پای کسی روی کرمهای سبز رنگی که روی زمین وجود دارد قرار بگیرد و کرم بمیرد و آب سبویی که زنان بر سر دارند بگندد و آن زن مجبور شود دوباره به چشمه برگردد و آب بردارد!
من این گفتم و ابوالسّوار روی در هم کشید و صورت از من بگرداند. بعد از چند روز به کسی گِله کرد که عنصرالمعالی مرا کودک پنداشته که با من چنین سخن گفته است.
به ناچار درخواست کردم تا از گرگان طوماری آوردند که سخن من به امضای دویست نفر گواهی شده بود. آن را نزد ابوالسّوار بردم؛ خواند و تبسم کرد و گفت: من نمیگویم تو دروغ گفتی اما چرا راستی را میگویی که اثباتش به چهار ماه وقت و دویست نفر شاهد نیاز داشته باشد؟
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
دروغی میسرایم راستمانند
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی