نیست زر غبّا میان عاشقان
ابوهریره که شیعیان دل خوشی از او ندارند، هر روز نزد پیغمبر میرفت. ظاهراً پیامبر ملول شدند و فرمودند: زُرْ غِبّاً تَزْدَدْ حُبّاً یک روز درمیان بیا تا محبت افزون گردد. مولوی این قصّه را نقل میکند و میگوید: بله! پیامبر میتواند به ابوهریره بگوید یک روز در میان بیا اما معشوق به عاشق نمیتواند چنین بگوید.
نیست زُر غِبّاً میان عاشقان/سخت مستسقی است جان صادقان
نیست زر غبا وظیفهٔ ماهیان/زانک بیدریا ندارند انس جان...
هیچ کس با خویش زر غبا نمود؟/هیچ کس با خود به نوبت یار بود؟ [مولوی]
سروش، دین شناسی مولوی، جلسه نهم، دقیقه 46، برداشت آزاد
به دیدار مردم شدن عیب نیست
دیدار مینمایی و پرهیز میکنی
نیست زُر غِبّاً میان عاشقان/سخت مستسقی است جان صادقان
نیست زر غبا وظیفهٔ ماهیان/زانک بیدریا ندارند انس جان...
هیچ کس با خویش زر غبا نمود؟/هیچ کس با خود به نوبت یار بود؟ [مولوی]
سروش، دین شناسی مولوی، جلسه نهم، دقیقه 46، برداشت آزاد
به دیدار مردم شدن عیب نیست
دیدار مینمایی و پرهیز میکنی
+نوشته شده در شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۸:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی