نکات

روایت گرده‌افشانی درختان خرما

محی‌الدین عربی روایتی نقل می‌کند که پیامبر از کنار نخلستان عبور می‌کردند؛ دیدند عرب‌ها گرده‌افشانی می‌کنند. پرسیدند چکار می‌کنید؟ عرب‌ها فکر کردند پیامبر آن‌ها را نهی می‌کند لذا دست از کار کشیدند و گرده‌افشانی نکردند. سال بعد درختان خرما کم بار شدند. رفتند خدمت پیغمبر و گفتند شما نهی کردید ما هم انجام ندادیم حالا درختان ما میوه ندارند. حضرت فرمودند من کی گفتم گرده‌افشانی نکنید؟ من فقط پرسیدم چکار می‌کنید؟ انتم بدنیاکم اعلم منّی شما بهتر می‌دانید؛ اگر لازم است انجام بدهید. این‌ها فن من نیست. کار من نیست.
این روایت درست باشد یا نباشد مسئله این است که اگر پیامبر کشاورزی نداند هیچ نقصانی در پیامبری او نیست. هیچ اشکالی ندارد که پیامبر نداند در خرما ویتامین C وجود دارد. حالا اگر نداند چه می‌شود؟ به کجا لطمه می‌خورد؟ چون پیامبر که نیامده بود این‌ها را به ما یاد بدهد. نه پیامبر ادعا داشت و نه مردم انتظار داشتند. خود پیامبر وقتی مریض می‌شد به همان طب عرب‌های جامعه‌ی خودش عمل می‌کرد چون طبیب نبود. این‌ها روزی برای مسلمان‌ها جزو بدیهیات بود اما امروز تبدیل به مسئله شده و ما باید وقت بگذاریم و توضیح بدهیم، یک عده هم مخالفت کنند.
سروش، دین شناسی مولوی، جلسه ششم، دقیقه 01:23:00، برداشت آزاد
من: پیامبر گرده‌افشانی هم نمی‌دانست!؟
پیامبرم نه آهنگر
علم تکلیف‌آور
علم امام در کشف اسرار حجّت است
انتقاد نادرشاه به تاکتیک جنگی پیامبر
+نوشته شده در جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی