زیر و زبر
من توفیق داشتم در دانشگاه مریلند سخنرانی مبسوطی حول تعبیر زیر و زبر داشته باشم. در آنجا گفتم واژۀ زیر و زبر حدود صد بار در ابیات مولوی به کار رفته است. اگر چیزی در روان شما باشد بر زبان شما هم جاری میشود و اگر از روان شما غایب باشد از زبان شما هم غایب است. کسی که اینهمه از زیر و زبر سخن میگوید، علامت آن است که زیر و زبر شدن را تجربه کرده و وجود او دگرگون شده است. این نتیجۀ همان دیدار و ملاقات معجزهآسایی است که مولوی با شمس داشت. وقتی هم که شمس میخواست به سفر برود مولوی سرود:
بشنیدهام که عزم سفر میکنی، مکن/مهر حریف و یار دگر میکنی، مکن
تو در جهان غریبی، غربت چه میکنی؟/قصد کدام خستهجگر میکنی؟ مکن...
ای مه! که چرخ، زیر و زبر از برای توست/ما را خراب و زیر و زبر میکنی، مکن...
سروش، زیر و زبر، دقیقه ۱۳، برداشت آزاد
ما أضمر أحد شيئا إلّا ظهر
بشنیدهام که عزم سفر میکنی، مکن/مهر حریف و یار دگر میکنی، مکن
تو در جهان غریبی، غربت چه میکنی؟/قصد کدام خستهجگر میکنی؟ مکن...
ای مه! که چرخ، زیر و زبر از برای توست/ما را خراب و زیر و زبر میکنی، مکن...
سروش، زیر و زبر، دقیقه ۱۳، برداشت آزاد
ما أضمر أحد شيئا إلّا ظهر
+نوشته شده در جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۸:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی