نکات

تشنگان گر آب جویند در جهان

آب هم جوید به عالم تشنگان
تمام شواهد نشان می‌دهد که مولوی از زندگی روزمرۀ ملال‌آورِ کسالت بخشِ خود راضی نبود. دنبال یک تحول بزرگ می‌گشت. و این تحول‌خواهی نهایتاً جواب داد. او بارها می‌گوید: ارتباطی که ما در این جهان داریم یک سویه نیست بلکه دوسویه است. همانطور که من دیگری را می‌خواهم دیگری هم مرا می‌خواهد. همانطور که تشنه آب را می‌طلبد آب هم تشنه را می‌طلبد. مولوی تشنه بود و به دنبال آب می‌گشت. آنچه خوانده بود، آنچه انجام داده بود، آنچه شنیده بود، آنچه دیده بود، مقامی که داشت، منصبی که داشت، ثروتی که داشت، حشمتی که داشت، حرمتی که نزد بزرگان شهر داشت، معرفت و علمی که داشت، هیچکدام او را اشباع نکرد بلکه از درون، تشنه‌وار دنبال آب می‌گشت تا اینکه آن آب جوشید و خود را به او عرضه کرد.
سروش، زیر و زبر، دقیقه ۲۵، برداشت آزاد
عشق مستسقی است مستسقی‌ طلب
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۳:۳۷ ق.ظ توسط اشرفی