عقده را بگشاده گیر ای منتهی
من سالها در فلسفۀ آنالاتیک عمرم را گذراندهام و خیلی خوب میفهمم که مولوی چه میگوید. به کسی که گره از کیسۀ خالی باز میکند میگوید: گرفتم که گره را باز کردی، آخرش چه؟ افتخار هم بکن که بنده گرهگشایی کردم. بله گرهگشایی کردی اما گره از کیسه خالی باز کردی! ممکن است همۀ عمر ما برای باز کردن گره از یک کیسه خالی صرف شود که یکی گره بزند و دیگری باز کند. یک بار هم از خودمان نپرسیم که وقتی گرهها باز شد آیا چیزی گیر کسی میآید؟ این همان غفلت است. معنای غفلت این است که آدمی تصویر بزرگ را نبیند و به یک موضوع کوچک خود را مشغول کند.
عقده را بگشاده گیر ای منتهی/ عقدهٔ سخت است بر کیسهٔ تهی
سروش، زیر و زبر، دقیقه51، برداشت آزاد
غفلت دادا
عقده را بگشاده گیر ای منتهی/ عقدهٔ سخت است بر کیسهٔ تهی
سروش، زیر و زبر، دقیقه51، برداشت آزاد
غفلت دادا
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۴:۵۰ ق.ظ توسط اشرفی