خطاب سعدی و مولوی به پیامبر
سعدی مثل کسی که با معشوق خود سخن میگوید، پیامبر را شاعرانه توصیف میکند. میگوید:
ماه فرو ماند از جمال محمد/ سرو نماند به اعتدال محمد
همین ماه و سرو را نسبت به دیگران هم میگوید:
گر گویمت که ماهی مه بر زمین نباشد/ گر گویمت که سروی سرو اینچنین نباشد
اما مولوی، اولاً پیامبر را امام المتقین میخواند نه ماه و سرو و چمن! بعد خواهش میکند که خیال اندیشگان را به مرحلۀ یقین برساند:
هین روان کن ای امام المتقین/ این خیال اندیشگان را تا یقین
سروش، اقبال و نبوّت، دقیقه ۵۳:۰۰ برداشت آزاد
علم نیکو به از صورت نیکو
پیامبر را چگونه صدا بزنیم؟
عاشقانههای زیارت آل یاسین
ماه رمضان دوست خیالی نیست
ماه فرو ماند از جمال محمد/ سرو نماند به اعتدال محمد
همین ماه و سرو را نسبت به دیگران هم میگوید:
گر گویمت که ماهی مه بر زمین نباشد/ گر گویمت که سروی سرو اینچنین نباشد
اما مولوی، اولاً پیامبر را امام المتقین میخواند نه ماه و سرو و چمن! بعد خواهش میکند که خیال اندیشگان را به مرحلۀ یقین برساند:
هین روان کن ای امام المتقین/ این خیال اندیشگان را تا یقین
سروش، اقبال و نبوّت، دقیقه ۵۳:۰۰ برداشت آزاد
علم نیکو به از صورت نیکو
پیامبر را چگونه صدا بزنیم؟
عاشقانههای زیارت آل یاسین
ماه رمضان دوست خیالی نیست
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۳:۲ ق.ظ توسط اشرفی