اداره تحدید
در آن زمان ادارهای بود به نام "اداره تحدید" برای خرید و فروش تریاک! یکی از علمای دینی شهر ما رئیس آن اداره را تکفیر کرد. مردم هجوم بردند که او را بکشند اما مخفی شد تا آب از آسیاب افتاد. روز عید غدیر که مردم به دیدن پدرم میآمدند او نیز آمد. این کار عملا باعث تبرئۀ او شد. خبر به گوش آن آقای عالم رسید. نزد پدرم آمد و پرخاش کرد که چرا با او به رسم مسلمانی مصافحه کردید؟ پدرم گفت: ما حق نداریم کسی را که به ظاهر مسلمان است تکفیر کنیم. جناب آقا! ما شب و روز جان میکنیم تا مردم را مسلمان کنیم. چرا شما آنها را از دین بیرون میکنید؟
فضیلتهای فراموش شده، حسینعلی راشد، صفحه ۱۴۵، برداشت آزاد
تعرض به امام جماعت
دیو ددزاده اگر با تو مَلَکخو بنشیند
نه به تلبیس و حیَل، دیو مسلمان شود آری
فضیلتهای فراموش شده، حسینعلی راشد، صفحه ۱۴۵، برداشت آزاد
تعرض به امام جماعت
دیو ددزاده اگر با تو مَلَکخو بنشیند
نه به تلبیس و حیَل، دیو مسلمان شود آری
+نوشته شده در جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۲:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی