آه کردم چون رسن شد آه من
آه کردم چون رسن شد آه من/گشت آویزان رسن از چاه من
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم/ شاد و زفت و فربه و گلگون شدم
در بن چاهی همی بودم زبون/ در همه عالم نمیگنجم کنون
آفرینها بر تو بادا ای خدا/ ناگهان کردی مرا از غم جدا [مولوی]
ما ز بالاییم و بالا میرویم
به معراج برآیید چو از آل رسولید
از بالا به بالای کانت
سودای سربالا
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
انّ الله لایستحیی ...
درمان غم
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم/ شاد و زفت و فربه و گلگون شدم
در بن چاهی همی بودم زبون/ در همه عالم نمیگنجم کنون
آفرینها بر تو بادا ای خدا/ ناگهان کردی مرا از غم جدا [مولوی]
ما ز بالاییم و بالا میرویم
به معراج برآیید چو از آل رسولید
از بالا به بالای کانت
سودای سربالا
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
انّ الله لایستحیی ...
درمان غم
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۶:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی