فیلم گاو آموزنده بود
امام خمینی، صحیفه نور، جلد ۱۲ از ۲۲، صفحه ۸۵، برداشت آزاد [اینجا]
مش حسن دلبستگی خاصی به گاوش دارد. روزی به شهر میرود و گاو در روستا میمیرد. مردم وانمود میکنند که حیوان گریخته است ولی او باور نمیکند و اعتقاد دارد اهالی روستا آن را کشتهاند. از آن پس حالش دگرگون میشود و خود را به جای گاو میپندارد. مردم تصمیم میگیرند او را برای مداوا به شهر ببرند؛ ولی در بین راه میگریزد و به درّهای سقوط میکند و میمیرد. [اینجا]
مش حسن دلبستگی خاصی به گاوش دارد. روزی به شهر میرود و گاو در روستا میمیرد. مردم وانمود میکنند که حیوان گریخته است ولی او باور نمیکند و اعتقاد دارد اهالی روستا آن را کشتهاند. از آن پس حالش دگرگون میشود و خود را به جای گاو میپندارد. مردم تصمیم میگیرند او را برای مداوا به شهر ببرند؛ ولی در بین راه میگریزد و به درّهای سقوط میکند و میمیرد. [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۹:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی