نکات

مهرش را خرد کرد

پدرم می‌گفت: گاهی برای مردم سند می‌نوشتم و مهر می‌کردم و پول نمی‌گرفتم تا آنکه روزی شخص متنفذی از من خواست در موردی که حق با او نبود سندی برایش بنویسم. من حاضر نشدم اما او آنقدر اصرار کرد که مهرم را روی سنگ گذاشتم و با تیشه خرد کردم.
فضیلت‌های فراموش شده، حسینعلی راشد، صفحه ۱۲۰، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۸ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۷:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی