أتبکونه و لاتنصرونه!؟
امام حسین دو ساله بود که پیامبر به سفر رفت. جبرئیل خبر شهادت او را به پیامبر داد. مردم در مسجد اجتماع کردند، پیامبر منبر رفت، حسن و حسین در پیش رویش بودند، حضرت خطبه خواند، آنگاه دست راستش را بر سر حسن و دست چپش را بر سر حسین علیهما السّلام گذاشت، سپس سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا جبرئیل به من خبر داد که این پسرم حسین کشته میشود، حاضران با صدای بلند گریستند، پیامبر فرمود: أتبکونه و لاتنصرونه!؟ [اینجا]
حر گمان نمیکرد
حر گمان نمیکرد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۶:۷ ق.ظ توسط اشرفی