حملههای جمعی در صبح عاشورا
امام پس از ایراد خطبه از مرکب پیاده شد، و اسب پیامبر را که به آن مُرْتَجِز میگفتند سوار شد. و یارانش را صفآرایی کرد.
از امام باقر(ع) روایت است که همه سپاهیان امام چهل و پنج نفرسوار و صد نفر پیاده بودند.
در این هنگام عمر سعد جلو آمد و تیری به سوی لشکر امام انداخت و صدا زد: در نزد فرماندار، عبیداللَّه بن زیاد گواه باشید من نخستین نفری بودم که به سوی حسین تیر انداختم. سپس تیرها مانند باران از سوی دشمن باریدن گرفت.
سپاه امام با سپاه دشمن ساعتی با هم جنگیدند، به طوری که جماعتی از اصحاب امام به شهادت رسیدند.
در این هنگام امام دست بر محاسن خود گرفت و گفت: غضب خدا بر یهود هنگامی سخت شد که برای خدا فرزند قرار دادند، بر نصاری هنگامی شدید شد که خداوند را سومین خدا خواندند، بر مجوسیان آنگاه شدّت یافت که به جای خدا، خورشید پرست و ماه پرست شدند، اینک خداوند بر گروهی خشم گرفته است که برای کشتن پسر دختر پیامبرشان همدست شدهاند. [اینجا]
از امام باقر(ع) روایت است که همه سپاهیان امام چهل و پنج نفرسوار و صد نفر پیاده بودند.
در این هنگام عمر سعد جلو آمد و تیری به سوی لشکر امام انداخت و صدا زد: در نزد فرماندار، عبیداللَّه بن زیاد گواه باشید من نخستین نفری بودم که به سوی حسین تیر انداختم. سپس تیرها مانند باران از سوی دشمن باریدن گرفت.
سپاه امام با سپاه دشمن ساعتی با هم جنگیدند، به طوری که جماعتی از اصحاب امام به شهادت رسیدند.
در این هنگام امام دست بر محاسن خود گرفت و گفت: غضب خدا بر یهود هنگامی سخت شد که برای خدا فرزند قرار دادند، بر نصاری هنگامی شدید شد که خداوند را سومین خدا خواندند، بر مجوسیان آنگاه شدّت یافت که به جای خدا، خورشید پرست و ماه پرست شدند، اینک خداوند بر گروهی خشم گرفته است که برای کشتن پسر دختر پیامبرشان همدست شدهاند. [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲ ب.ظ توسط اشرفی