نکات

شبانه هر که می خواهد رود زین صحرا

در آن شب است كه آن خطابۀ غرا را برای اصحاب‏ و اهل بيتش می‏ خواند. در آن شب است كه همه آنها را مرخص می ‏كند اصحاب من! اهل بيت من! من اصحابی از اصحاب خودم بهتر و اهل بيتی‏ از اهل بيت خودم بهتر سراغ ندارم. از همه شما تشكر می‏ كنم، از همه شما ممنونم. ولی بدانيد اينها فقط مرا می‏ خواهند، جز من با كسی كاری ندارند، بيعتی اگر با من كرديد، برداشتم. همه آزاديد. هر كس می‏ خواهد برود، برود. به اصحابش گفت هر كدام از شما می ‏توانيد دست يكی از اهل بيت‏ مرا بگيريد و با خودتان ببريد. ولی اصحاب حسين غربال شده بودند. نوشته‏ اند همه يكصدا گفتند اين چه سخنی است كه شما به ما می‏ گوئيد؟ ما برويم و شما را تنها بگذاريم؟ ما يك جان بيشتر نداريم كه فدا كنيم‏، ای كاش خدا هزار جان پی در پی به ما می‏ داد، كشته می‏ شديم و دوباره‏ زنده می‏ شديم، هزار جان در راه تو فدا می‏ كرديم، يك جان كه قابل نيست. جان ناقابل من قابل قربان تو نيست. نوشته‏ اند بداهم بذلك اخوه ابوالفضل العباس اول كسی كه اين سخن را به زبان آورد برادر رشيدش ابوالفضل العباس بود.
حماسۀ حسینی، مرتضی مطهری، جلد ۲، صفحه ۱۴۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۷:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی