شهادت حضرت قاسم(ع)
مردان اهل بیت امام یکی بعد از دیگری به میدان جنگ میرفتند. در این هنگام حضرت قاسم(ع) به سوی میدان رفت. سرانجام ابن فضیل ازدی ضربهای با شمشیر بر سر قاسم(ع) زد که سر حضرت را شکافت.
قاسم(ع) از ناحیه صورت بر روی زمین افتاد. صدا زد: عموجان به دادم برس! امام همچون باز شکاری به میدان تاخت و همچون شیر خشمگین به دشمن حمله کرد. شمشیری بر ابن فضیل زد او دستش را سپر شمشیر قرار داد دستش از آرنج قطع شد و نعرهاش بلند شد.
لشکر دشمن آمد تا ابن فضیل را از دست امام نجات دهد. در این بین بدن نازنین قاسم(ع) زیر دست و پای اسبها قرار گرفت و همان دم به شهادت رسید. وقتی گرد و غبار به زمین نشست، دیدند امام بر بالین قاسم(ع) ایستاده و قاسم(ع) از شدّت درد پاهایش را بر زمین میساید.
امام فرمود: از رحمت خدا دور باد، آن قومی که تو را کشتند. به خدا قسم بر عمویت سخت است که تو او را به یاری بخوانی ولی او دعوتت را اجابت نکند یا اجابت کند ولی جواب او سودی به حال تو نداشته باشد.
سپس پیکر غرقه به خون قاسم(ع) را بر سینهاش گرفت و آن را به سوی خیمهها آورد و در کنار پیکرهای شهیدان اهل بیتش بر زمین نهاد. [اینجا]
قاسم(ع) از ناحیه صورت بر روی زمین افتاد. صدا زد: عموجان به دادم برس! امام همچون باز شکاری به میدان تاخت و همچون شیر خشمگین به دشمن حمله کرد. شمشیری بر ابن فضیل زد او دستش را سپر شمشیر قرار داد دستش از آرنج قطع شد و نعرهاش بلند شد.
لشکر دشمن آمد تا ابن فضیل را از دست امام نجات دهد. در این بین بدن نازنین قاسم(ع) زیر دست و پای اسبها قرار گرفت و همان دم به شهادت رسید. وقتی گرد و غبار به زمین نشست، دیدند امام بر بالین قاسم(ع) ایستاده و قاسم(ع) از شدّت درد پاهایش را بر زمین میساید.
امام فرمود: از رحمت خدا دور باد، آن قومی که تو را کشتند. به خدا قسم بر عمویت سخت است که تو او را به یاری بخوانی ولی او دعوتت را اجابت نکند یا اجابت کند ولی جواب او سودی به حال تو نداشته باشد.
سپس پیکر غرقه به خون قاسم(ع) را بر سینهاش گرفت و آن را به سوی خیمهها آورد و در کنار پیکرهای شهیدان اهل بیتش بر زمین نهاد. [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۵:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی