نکات

شهادت علی اصغر علیه السلام

وقتی امام دید همۀ جوانان و یارانش کشته شدند، تصمیم گرفت خود به میدان برود. صدا زد: آیا مدافعی هست که از حریم حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا خداپرستی هست که از خدا بترسد؟ آیا دادرسی هست که از ما دادرسی کند؟ آیا یاوری هست که به ما کمک کند؟ با شنیدن صدای مظلومانه امام، ناله و شیون بانوان حرم بلند شد. امام به در خیمه آمد، به زینب(س) فرمود: کودکم را به من بده تا با او خداحافظی کنم. علی اصغر را گرفت، خواست او را ببوسد که حرملة بن کاهل اسدی او را هدف قرار داد. تیر بر گلویش نشست و سر آن کودک را از بدن جدا کرد. امام کودک را به زینب(س) داد، آنگاه هر دو دستش را زیر گلوی کودک گرفت، کف دستهایش پر از خون شد، آن را به سوی آسمان افکند و فرمود چه آسان است بر من مصیبتی که نزد خدا نازل شود. امام باقر فرمود: از این خون، قطره‌ای به روی زمین نریخت.
سید بن طاووس، لهوف، صفحه ۱۱۶، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۶:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی