نکات

شهادت عبدالله بن الحسن(ع)

امام در میدان معرکه از دشمن آب طلبید ولی سودی نداشت تا اینکه به بدن آن حضرت هفتاد و دو زخم وارد شد. امام ایستاد تا اندکی استراحت کند. ناگاه سنگی آمد و بر پیشانی حضرت خورد، دامنش را بلند کرد تا خون پیشانی‌اش را پاک کند، قلب او هدف تیر زهرآلود قرار گرفت.
فرمود: «بسم اللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه
تیر را از پشت بیرون کشید. سرانجام مردی از قبیله کنده که به او مالک بن نسر می‌گفتند، به امام دشنام داد و با شمشیر بر سر امام زد. دشمن حضرت را محاصره کرد. ناگاه عبداللّه بن امام حسن که یازده سال بیشتر نداشت و بچه‌ای نابالغ بود از خیمه بانوان بیرون آمد و دوان دوان خود را به عمویش حسین(ع) رساند و در کنار عمو ایستاد.
امام وقتی که او را دید صدا زد: خواهرم او را نگه دار! زینب(س) از خیمه خارج شد تا او را نگهدارد و به خیمه برگرداند. گفت: و اللَّه لا افارق عمّی!
یکی از دشمنان شمشیرش را به طرف امام فرود آورد. عبداللّه دستش را سپر شمشیر قرار داد. دستش بریده و آویزان شد. صدا زد: یا عمّاه!
امام عبداللّه را به سینه‌اش چسباند. در این هنگام حرمله گلوی او را هدف تیر قرار داد و سر از بدن او جدا کرد و عبدالله در آغوش عمویش جان داد. [اینجا]
عزت نفس سیدالشهدا
+نوشته شده در یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۸:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی