مناظره امام سجّاد با ابن زیاد
بعد از مناظره با زینب، ابن زیاد متوجّه امام سجّاد(س) شد و گفت: این کیست؟ گفتند: علی پسر حسین(ع) است. گفت: مگر خداوند او را نکشت؟
امام سجّاد فرمود: من برادری به نام علی اکبر داشتم که مردم او را کشتند...
ابن زیاد گفت: ببرید و گردنش را بزنید. حضرت زینب خود را سپر امام سجّاد قرار داد و فریاد زد: ای پسر زیاد! آن همه از خون ما ریختی برای تو بس است. اگر قصد کشتن او را داری مرا نیز با او بکش!
ابن زیاد از کشتن امام سجّاد صرف نظر کرد. دستور داد آن حضرت را با همراهانش به خانهای که در کنار مسجد اعظم کوفه بود بردند و در آنجا زندانی کردند. زینب(س) فرمود: هیچ زن عربنژاد حقّ ملاقات با ما را ندارد، جز کنیزان که آنها نیز مانند ما اسیری دیدهاند. [اینجا]
امام سجّاد فرمود: من برادری به نام علی اکبر داشتم که مردم او را کشتند...
ابن زیاد گفت: ببرید و گردنش را بزنید. حضرت زینب خود را سپر امام سجّاد قرار داد و فریاد زد: ای پسر زیاد! آن همه از خون ما ریختی برای تو بس است. اگر قصد کشتن او را داری مرا نیز با او بکش!
ابن زیاد از کشتن امام سجّاد صرف نظر کرد. دستور داد آن حضرت را با همراهانش به خانهای که در کنار مسجد اعظم کوفه بود بردند و در آنجا زندانی کردند. زینب(س) فرمود: هیچ زن عربنژاد حقّ ملاقات با ما را ندارد، جز کنیزان که آنها نیز مانند ما اسیری دیدهاند. [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ ساعت ۴:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی