نکات

شعر و فلسفه در نگاه علامه طباطبایی

رابطه‌ای بین شعر و فلسفه نداریم به این معنا که از فلسفه چیزی برداریم و در شعر نشان بدهیم یا از شعر چیزی برداریم و در فلسفه نشان بدهیم؛ اینجور نیست. حقیقتا شعر از یک منشأ خیالی سرچشمه می‌گیرد و فلسفه از یک منشأ واقعی؛ واقعیت با خیال دو موضوغ غیر هم‌اند. بنابراین دیگر نمی‌توان گفت شعر با فلسفه آشتی دارد. مگر بگوییم کلام منظوم است، که در این صورت دیگر شعر نیست. شعر منطقی آن است که از خیال سرچشمه بگیرد.
استاد! چرا شعر گفتید؟
بله؛ حق است! برای اینکه گاهی جنبه‌ی خیال جلوه می‌کرد و بیشتر تأثیر داشت؛ ما هم چند بیت گفتیم.
استاد! شعری از اشعارتان به یاد دارید؟
شاید یادمان باشد؛
من به سرچشمۀ خورشید نه خود بردم راه/ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم/او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد [اینجا]
قنوت میرزا جواد آقای ملکی تبریزی
شعر در شان پیامبر نیست
در شعر مپیچ و در فن او
اقبال فیلسوف و شاعر
+نوشته شده در شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱:۵۱ ق.ظ توسط اشرفی