نکات

پیدایش مکتب تصوّف

مکتب تصوّف ریشه در عهد خلفا دارد. البته نه به عنوان تصوّف، بلکه به عنوان زهدگرائى! در اوائل بنى عباس با پیدا شدن رجالى از متصوفه چون بایزید بسطامى، جنید، شبلى، معروف کرخى و غیر ایشان رسما به عنوان یک مکتب ظاهر گردید.
پیروان این مکتب معتقدند که راه به سوى کمال، طریقت است. و طریقت نوعى ریاضت کشیدن در تحمّل شریعت است. ضمن اینکه سند طریقت را به علی(ع) نسبت دادند.
و چون ادعای کرامت‌های آنان را شرع و عقل نمی‌پذیرفت، می‌گفتند عقل شما به آن نمی‌رسد!
اگر آنچه آنان مى‌گویند مغز دین و لب حقیقت است و ظواهر دینى به منزله پوستۀ آن است که باید دور ریخته شود، چرا شارع مقدس خودش اعلام نکرد تا همۀ مردم پوسته را دور بریزند و مغز دین را بگیرند!؟
المیزان، العلامه الطباطبایی، جلد ۵، صفحه ۲۸۱، برداشت آزاد [اینجا]
ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد ۵، صفحه ۴۵۶، برداشت آزاد [اینجا]
چون شدی بر بام‌های آسمان
اهل تصوف در نگاه علامه طباطبایی
می‌گفت در بيابان رند دهل‌دريده‏
+نوشته شده در شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی