دشمنان را پوست بر کن
درویشی، گلیمی از خانۀ یاری بدزدید. حاکم ملامت کردن گرفت که: جهان بر تو تنگ آمده بود که دزدی نکردی الاّ از خانه چنین یاری؟! گفت: ای خداوند! نشنیدهای که گویند: خانه دوستان بروب و در دشمنان مکوب؟
چون به سختی در بمانی تن به عجز اندر مده/دشمنان را پوست بر کن دوستان را پوستین [سعدی]
جرعه پیر خرابات بر آن رند حرام [وحشی]
چون به سختی در بمانی تن به عجز اندر مده/دشمنان را پوست بر کن دوستان را پوستین [سعدی]
جرعه پیر خرابات بر آن رند حرام [وحشی]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی