صورت به صورت غلام سیاه
وقتی آن ترک رومی از روی اسب افتاد، اباعبدالله خودشان را رساندند به بالين او. اينجا ديگر منظره فوق العاده عجيب است. در حالی كه اين غلام در حال بیهوشی بود، يا روی چشمهايش را خون گرفته بود، اباعبدالله سر او را روی زانوی خودشان قرار دادند و بعد با دست خود خون ها را از صورتش، از جلوی چشمانش پاك كردند. و در اين بين كه حال آمد نگاهی به اباعبدالله كرد و تبسمی نمود. اباعبدالله صورتشان را بر صورت اين غلام گذاشتند كه اين ديگر منحصر به همين غلام است و علی اكبر، درباره كس ديگری تاريخ چنين چيزی را ننوشته است،«و وضع خده علی خده» امام صورتش را بر صورت او گذاشت. او هم تبسم كرد، ثم صار الی ربه.
گر طبيبانه بيايی به سر بالينم، به دو عالم ندهم لذت بيماری را
حماسۀ حسینی، مرتضی مطهری، جلد اول، صفحه305 برداشت آزاد
گر طبيبانه بيايی به سر بالينم، به دو عالم ندهم لذت بيماری را
حماسۀ حسینی، مرتضی مطهری، جلد اول، صفحه305 برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۲ ب.ظ توسط اشرفی