آن یکی میگفت من پیغمبرم
از همۀ پیغمبران فاضلترم [۱۱۱۹]
شخصی ادّعایِ پیغمبری میکرد. او را نزد سلطان بردند تا مجازات کند. سلطان دید مدّعی، مرد لاغری است که تحمل تنبیه ندارد. خواست با وی به نرمی صحبت کند تا راز ادّعای او را بیابد. پرسید: صبحانه چه خوردهای که ادعای پیامبری میکنی؟
گفت اگر نانم بُدی خشک و طَری/ کی کُنیمی دعویِ پیغمبری؟ [۱۱۳۹]
منظور بیت به نحو تأویل این است که انبیای عظام میگویند اگر ما تعلّقِ خاطری به این دنیای دون داشتیم، هرگز در مرتبۀ برگزیدگان الهی قرار نمیگرفتیم.
ادعای پیامبری بهائیت
اندرونت ز طعام خالی دار
لاف شیخی در جهان انداخته
چرا ابنسینا ادعای پیامبری نكرد؟
شخصی ادّعایِ پیغمبری میکرد. او را نزد سلطان بردند تا مجازات کند. سلطان دید مدّعی، مرد لاغری است که تحمل تنبیه ندارد. خواست با وی به نرمی صحبت کند تا راز ادّعای او را بیابد. پرسید: صبحانه چه خوردهای که ادعای پیامبری میکنی؟
گفت اگر نانم بُدی خشک و طَری/ کی کُنیمی دعویِ پیغمبری؟ [۱۱۳۹]
منظور بیت به نحو تأویل این است که انبیای عظام میگویند اگر ما تعلّقِ خاطری به این دنیای دون داشتیم، هرگز در مرتبۀ برگزیدگان الهی قرار نمیگرفتیم.
ادعای پیامبری بهائیت
اندرونت ز طعام خالی دار
لاف شیخی در جهان انداخته
چرا ابنسینا ادعای پیامبری نكرد؟
+نوشته شده در یکشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی