نکات

جیرجیرک و مورچه

جیرجیرک در تمام تابستان آواز خواند. زمانی که سرمای زمستان رسید غذایی برای خوردن نداشت. نزد مورچه رفت تا چند دانه قرض بگیرد اما مورچه او را سرزنش کرد که تابستان چکار می‌کردی؟ جبرجیرک گفت: برایتان آواز خواندم. مورچه گفت: آوازت خوشحالم می‌کرد؛ حالا برقص!
ژان دو لا فونتن، جیرجیرک و مورچه، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲:۹ ب.ظ توسط اشرفی