فجار القرد
فِجار القِرَد؛ مردی از کنانه، به مردی از بنینصر، مبلغی بدهکار بود و به علت فقر نتوانسته بود آن را ادا کند. شخص طلبکار، میمونی را برای تحقیر آن کنانی و قومش به بازار عکاظ برد و اعلام کرد: چه کسی در برابر طلبی که من از فلان کنانی دارم او را به چیزی مثل این، به من میفروشد؟ در همین هنگام مردی از کنانه به او رسید و در حالی که به سبب حرف او خشمگین بود شمشیر کشید و میمون را کشت. سپس هر کدام از آنها مردم قبیله خود را به یاری طلبیدند. سرانجام از هر دو قبیله، افرادی گرد آمدند و سخنان تندی بینشان ردّ و بدل شد؛ اما قبل از اینکه کار به جنگ بکشد به دعوای خود پایان دادند. [اینجا]
گناه مطالبه
مطالبات اندک
مگر طلبکار بودی؟
جنگهای فجار عرب جاهلی
گناه مطالبه
مطالبات اندک
مگر طلبکار بودی؟
جنگهای فجار عرب جاهلی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی