نکات

در انتظار فرج

دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت
شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
ز گرد راه برون آ که پیر دست به دیوار
به اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهت
اگر به باغ تو گل بردمید و من به دل خاک
اجازتی که سربرکنم به جای گیاهت
خدا وبال جوانی نهد به گردن پیری
تو شهریار خمیدی به زیر بار گناهت [شهریار]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی