نکات

چنارالادبا

ادیب هر چند انزوا را دوست داشت و شاید هم به این انزوا مجبور شده بود اما گه‌گاهی که هوا مساعد بود برای گردش به «باغ ملی» می‌رفت و در محل معینی به چناری تکیه می‌داد و مشغول صحبت‌های ادبی می‌شد. این چنار را بعضی‌ها «چنارالأدبا» می‌گفتند! و چون یکی از دو چشمش کور و دیگری هم بر اثر آبله ناقص بود و در واقع ربع چشمی بیش نداشت یک از طلاب او را در آمدن به باغ و بازگشتن به مدرسه یاری می‌کرد.
ادیب نیشابوری استاد ادیبان معاصر، به کوشش قدرت الله عفتی و سیدرضا حسینی امین، صفحه ۱۶، [اینجا] [PDF]
+نوشته شده در دوشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۴:۴۶ ق.ظ توسط اشرفی