نوجوان اکبر من
میرسد خشک لب از شط فرات اکبر من؛ نوجوان اکبر من
سَیلانی بکن ای چشمۀ چشم تر من؛ نوجوان اکبر من
کِسوَت عمر تو تا این خُم فیروزه نمون؛ لعلی آورده به خون
گیتی از نیل عزا ساخت سیه معجرِ من؛ نوجوان اکبر من
تا ابد داغ تو ای زاده آزاده نهاد؛ نتوان برد ز یاد
از ازل کاش نمیزاد مرا مادر من؛ نوجوان اکبر من
تا مه روی تو ای بدر عرب شمس عراق؛ خورد آسیب محاق
تیره شد روز پدر، گشت سیه اختر من؛ نوجوان اکبر من
گر بر این باطله (یغما) کَرمِ شبه رسول؛ نکشد خط قبول
خاک بر فرق من و کِلْک من و دفتر من؛ نوجوان اکبر من
[یغمای جَندقی] [محمدتقی جعفری] [نوحه]
شمر امروز را بشناس
سَیلانی بکن ای چشمۀ چشم تر من؛ نوجوان اکبر من
کِسوَت عمر تو تا این خُم فیروزه نمون؛ لعلی آورده به خون
گیتی از نیل عزا ساخت سیه معجرِ من؛ نوجوان اکبر من
تا ابد داغ تو ای زاده آزاده نهاد؛ نتوان برد ز یاد
از ازل کاش نمیزاد مرا مادر من؛ نوجوان اکبر من
تا مه روی تو ای بدر عرب شمس عراق؛ خورد آسیب محاق
تیره شد روز پدر، گشت سیه اختر من؛ نوجوان اکبر من
گر بر این باطله (یغما) کَرمِ شبه رسول؛ نکشد خط قبول
خاک بر فرق من و کِلْک من و دفتر من؛ نوجوان اکبر من
[یغمای جَندقی] [محمدتقی جعفری] [نوحه]
شمر امروز را بشناس
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲:۱۸ ق.ظ توسط اشرفی