نکات

محمدتقی بهلول

بهلول به همسر ایرانی خود پیشنهاد طلاق داد تا از سوی حکومت آزاری به او نرسد. او پذیرفت و طلاق گرفت. بهلول به افغانستان رفت و با دختری به نام شیرین آشنا شد. شیرین بیماری سل داشت و ازدواج هم نکرده بود. به همین دلیل در معرض مرگ بود. بهلول می‌گوید با اینکه بیماری سل مسری است، من با این دختر ازدواج کردم تا او را از مرگ نجات دهم. بعد از مدتی رئیس شهربانی، بهلول را احضار کرد تا او را از شهر خُلم در استان بلخ به کابل ببرد. وقتی بهلول به خطر افتاد، به شیرین هم پیشنهاد طلاق داد تا از طرف حکومت آزاری به او نرسد. اگر گمان کردید همسر افغانی بهلول، از او طلاق گرفت اشتباه می‌کنید. شیرین گفت: بهلول! من همسر ایرانی‌ات را سرزنش نمی‌کنم که از تو جدا شد چون او را دوست داری؛ اما من از تو جدا نمی‌شوم. اگر مرا با خودت نبری پیاده می‌آیم. او همراه بهلول، عازم زندان افغان‌ها شد. هنگام مرگ، بهلول را بوسید و از دنیا رفت.
خاطرات سیاسی بهلول، شیخ بهلول، صفحه ۲۱۴، برداشت آزاد [اینجا]
طلاق همسر اول بهلول
ازدواج دوم بهلول
همسر دوم بهلول در تبعید
وفات همسر دوم بهلول
حفظ رساله ذهبیه
اولین سخنرانی بهلول در زمان احمدشاه
ملک‌الموت رفت پیش خدا
شنای بهلول
خط بهلول
طی الارض بهلول
غذای بهلول
این ره که تو می‌روی به قبرستان است
دیدار بهلول با رهبری
تقیه کردن بهلول
بهلول در تربت جام
تفاوت بهلول با استاندار
درس بهلول از نیش زنبور
شهادت پدر بهلول
کمک خواستن گربه از بهلول
توسل بهلول به حضرت زهرا
رژیم غذایی امام رضا به مأمون
بازیگوشی بهلول
بهلول در دانشگاه الازهر
غضب بهلول
من به رضاخان باج ندادم
دشمنی علی‌احمدخان با بهلول

+نوشته شده در دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۷:۵ ب.ظ توسط اشرفی