بهلول در تربت جام
میگوید: عازم افغانستان بودم. در تربت جام وارد کوچهای شدم. ناگهان چشمم به اعلامیهای افتاد که عکس من در آن بود. زیرش نوشته بودند: هرکس صاحب این عکس را تحویل دهد، پنجهزارتومان جایزه میگیرد. تصمیم گرفتم از شهر خارج شوم و به بیابان پناه ببرم. در این هنگام رئیس پلیس و همراهانش را دیدم که از جلوی من میگذشتند. به شکل طبیعی به راهم ادامه دادم. اگر از من میپرسیدند کیستی؟ میگفتم: بهلولم؛ اما مشغول صحبت بودند و متوجه من نشدند. خداوند آنها را کور کرد.
خاطرات سیاسی بهلول، شیخ بهلول، صفحه ۱۳۶، برداشت آزاد
خاطرات سیاسی بهلول، شیخ بهلول، صفحه ۱۳۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۴:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی