محسن مخملباف
عاشق همسرش بود. هنگام دفن او در قبرش خوابید. بر سر مزارش گریه میکرد و میگفت: فاطمه! بیمارستان که بستری بودی، گفتم: به من اجازه ملاقات نمیدهند.
آب خواستی بگو: I want water
گفتی میگویم: my god
میگفت و گریه میکرد.
آب خواستی بگو: I want water
گفتی میگویم: my god
میگفت و گریه میکرد.
+نوشته شده در جمعه ۹ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی