نکات

به من سیدی نگویید

جواد نگهبان بیمارستان تکریت بود. این اواخر تحت تاثیر بچه‌ها قرار گرفت. یک شب توی اتاق آمد و گفت بعد از این به من سیّدی نگویید. البته این کار خطرناک بود اگر لو می‌رفت معلوم نبود چه بلایی سرش می‌آوردند اما بچه‌ها رازدار بودند.
+نوشته شده در یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۹:۸ ب.ظ توسط اشرفی