انتقال به بیمارستان تکریت
عفونت زخم زانویم زیاد شد. دیگر کلیوی جواب نمیداد. در گوشۀ حیاط بدون استفاده از ظرف، اطراف زخم را فشار میدادند و پایم را خم و راست میکردند تا چرک زخم کاملا روی خاک تخلیه شود. در یکی از همین روزها هنگام پانسمان وقتی پایم را فشار میدادند، در ماهیچۀ پایم سوراخی ایجاد شد و چرک بیرون زد. حالا باید دوتا زخم را پانسمان کنند. اگر این وضع ادامه مییافت ممکن بود پایم سیاه شود. بنابراین زخمها را بستند و مرا به بیمارستان منتقل کردند.
+نوشته شده در شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۸:۷ ب.ظ توسط اشرفی