جیغ اسارت
آسایشگاهی را در نظر بگیرید با عرض ۵ متر و طول ۱۸متر که ۱۰۰نفر ظرفیت دارد. هر نفر سه وجب و نیم در یک قد! همه کنار هم نشستهاند و با هم صحبت میکنند. گاهی هم نزد یکدیگر میروند تا محیط یکنواخت را عوض کنند. بالاخره آدم از کنار هم بودن خسته میشود. سید میگفت: من و ترابی گاهی آنقدر خسته میشویم که صورتمان را از یکدیگر برمیگردانیم. من آن شب کلافه بودم. راهی هم به بیرون نداشتم. هرچه سعی کردم تحمل کنم نشد. رفتم زیر پتو تا بچهها خیال کنند خوابیدم. یک ساعتی که گذشت دستم را جلوی دهانم گذاشتم و جیغ کشیدم.
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست.
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست.
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۹:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی